
یک کاوشگر انگلیسی به نام پرسی فاست در سال ۱۹۲۵ سفری به قلب جنگلهای آمازون را آغاز میکند تا بتواند شهر باستانی و گمشده زی را کشف کند. علیرغم این که دانشمندان و محققان این حرکت او را مسخره و مضحک میدانند، فاست به همراه پسرش جک و همسرش نینا پا به این ماجراجویی رازآلود میگذارد...

در فیلم The Immigrant اوایل دهه ۲۰ میلادی اوا و خواهرش ماگدا برای شروع یک زندگی رویایی به آمریکا سفر می کنند. در جزیره الیس بعد از معاینه دکترها متوجه می شوند که ماگدا مریض است و آنها از هم دیگر جدا می شوند. اوا وارد خیابانهای منهتن می شود و ماگدا در قرنطینه باقی می ماند. در این گیرو دار مردی به نام برونو با اوا آشنا می شود. مردی جذاب اما زیرک و اوا را به فاحشگی می کشاند. بعد از مدتی اوا پسر عموی برونو را می بیند و امیدی برایش ایجاد می شود که شاید تواند از دست برونو فرار کند…

اواخر دهه ي ۱۹۸۰. «بابي» (فينيکس) و «جوزف» (والبرگ) دو برادر هستند که راهشان از هم جدا شده است. «جو» در ادامه ي راه پدرش، «برت» (دووال) وارد پليس نيويورک شده است ولي «بابي» اداره ي يک کلوب شبانه در بروکلين را به عهده دارد. مالک کلوب او يک قاچاقچي مواد مخدر (موشونوف) است که با مافياي روسي ارتباطاتي دارد. «جو» و گروه ضربت شبي به کلوب حمله مي کنند و خيلي زود «جو» کشته مي شود...

سنت پیترزبورگ،میانه های قرن نوزدهم."اولوموف" میانسال به همراه خدمتکار خود "زاکار" در آپارتمانی زندگی می کند.او بیشتر روز را خوابیده و رویای دوران کودکی اش در املاک خانواده اش می بیند.دوست او "استولتز" که تاجری موفق شده است او را به "اولگا" آشنا می کند و زندگش اش را تغییر می دهد...