داستان فیلم در مورد زنی بنام هانا می باشد که به تازگی شوهر خود را از دست داده و از زندگی ناامید شده است. تا اینکه یک نویسنده بی پروا نیویورکی بنام اندرو با او برخورد می کند و او را مجبور می کند با غم از دست دادن شوهرش کنار بیاید و به زندگی ادامه دهد...
مردی تنها که که گذشته تیره و تاری دارد در یک رستوران با یک بدکاره به نام تری آشنا می شود و این آشنایی سبب می شود تا او قصد کمک به این دختر را داشته باشد اما ...
مردی کلاهبردار بنام «ایروینگ روزنفیلد» (کریستین بیل) به همراه شریک انگلیسی اش «سیدنی پراسر» (ایمی آدامز)، مجبور می شود برای یک مامور پلیس فدرال بنام «ریچی دیماسو» (بردلی کوپر) کار کند. مامور دیماسو آن ها را مجبور می کند که وارد دنیای مافیا شوند...
یک خانواده خوشحال و سرحال به شهر زادگاهشان برمیگردند تا با دوستان قدیمی دیدار کنند و چند روزی را در آنجا سپری کنند ولی از بخت بد آنها مشکلات و ماجراهای خنده داری گریبان گیرشان می شود ....
این فیلم درباره یک پدر عیاش به نام دانی (سندلر) است که در سن نوجوانی صاحب فرزندی شد و حالا پس از سالها فرزند او در شُرف ازدواج است. اما از آنجاییکه دانی مدتهاست پسرش را ندیده و پسرش هم علاقه ای به دیدن پدر ندارد، ملاقات مجدد این دو اتفاقات عجیبی را رقم می زند...