
مکس پسر بچه ی لجوج و کله شقی است که نزد مادر مجردش زندگی می کند. مادر تصمیم به ازدواج مجدد گرفته است. اما موقعی که نامزد خود را برای صرف شام به خانه می آورد، مکس عصبانی می شود و بدون اینکه شام بخورد به اتاق خود و به رویاهایش پناه می برد. رویای مکس یک جزیره ی دورافتاده است که در آن چند «موجود وحشی» به سرمی برند که مکس را بعنوان پادشاهشان می شناسند...

در سال ۲۰۰۵، تنها چیزی که مقاله نویس مجروح روزنامه لس آنجلس تایمز، استیو لوپز، نیاز داشت این بود که ایده های داستانی جدید منتشر کند. او بر اثر تصادف اخیرش با دوچرخه، دچار جراحت در صورتش شده بود. این زمانی بود که او ناتانیل آیرز، یک بیمار مغزی بی خانمان که در خیابان موزیک مینواخت، کسی که حتی با وجود وسیله موسیقی نیمه شکسته اش دارای استعداد فوق العاده بود. در طی این داستان…

این فیلم به زندگی «کریستوفر مککندلس»، دانشجوی دانشگاه «اموری» که یک ورزشکار نیز هست میپردازد. «کریستوفر» پس از فارغ التحصیلی، تصمیم میگیرد تا همهی ۲۴ هزار دلار پساندازش را به موسسهی OXFAM (که یک نهاد خیریهی بینالمللی است) اهدا کند. او حتی کیف پولش را نیز از بین میبرد و به سمت آلاسکا سفری را آغاز میکند تا در دنیای وحشی و دور از تمدن زندگی کند. او همراه خود تنها یک دوربین و یک اسلحه شکاری میبرد. «کریستوفر» در طول سفر با آدمهایی مواجه میشود که قبل از برخورد با سختیها و مشکلات طبیعت وحشی، مسیر زندگی او را تغییر میدهند...

براساس یک داستان واقعی که در سال ۱۹۶۵ همه مردم را بهت زده کرد.فیلم درباره شک آورترین جرمی است که علیه یک قربانی صورت گرفته است."گرترود بانیزسکی" مادری که با شش فرزندش زندگی می کند.مشکلات مالی باعث می شود او به نقطه ی فروپاشی روانی برسد.که باعث کشته شدن یکی از فرزندانش و وحشتی غیر قابل باور برای بقیه آنها می شود ...