

داستان سریال به رخ کشیدن قدرت میان دو شخص با نفوذ و پرقدرت از دو قطب قانون گذاران و سرمایه گذاران در دنیای امروزه میباشد. دادستانی زیرک و بلندپرواز بنام چاک رودز که سخت به دنبال گیرانداختن و رسوا کردن یکی از بزرگترین و بانفوذترین صندوق داران مالی شرکت های وال استریت در نیویوک بنام بـابی اکسلراد میباشد.

رز کوپر (ریس ویترسپون) پلیسی است که برای اسکورت یک قاچاقی مواد مخدر (وینست لارسکا) و همسر کلمبیایی اش دنیلا (سوفیا ورگارا) که قرار است علیه کارتل مواد مخدر شهادت بدهند به دالاس فرستاده می شود. اما به یکباره سر و کله آدمکش ها پیدا می شود و کوپر و دانیلا موفق به فرار از مهلکه می گردند و حال رز باید راهی برای در امان ماندن از خطرات بیابد و...

گوردن (کالین کویین) به دو دخترش، اِمی و کیم، می گوید که در حال جدا شدن از مادرشان می باشد. گوردن سعی می کند به دو دختر کوچکش این موضوع را تفهیم کند که جدایی اش از مادر بچه ها به این دلیل هست که تک همسری معنی ندارد و آدمها باید در ارتباطاتتشان آزاد باشند و به یک نفر بسنده نکنند! حال سالها از آن جریان می گذرد و اِمی (اِمی شومر) تبدیل به نویسنده جوانی شده که به اعتقادات پدرش پایبند مانده است. اِمی مشروبات الکلی زیادی مصرف می کند و با افراد زیادی وارد رابطه می شود اما هرگز به رابطه پایبند نمی ماند و سراغ فرد دیگری می رود. با اینحال وی با یک دکتر جذاب به نام آرون (بیل هیدر) آشنا می شود که باعث برهم ریختن معادلات ذهنی اش درباره عشق می شود و...