
آنا باسکین بازیگر ۴۴ سالهی رنگ و رو باخته ای است که به کارش اعتیاد دارد. او به طور ناگهانی از یک نقش تلویزیونی موفق کناره گیری میکند و برای تجدید قوا به زندگی گذشته اش در شهر نیویورک بازمیگردد. با وجود اینکه آنا میخواهد تحولی در خود ایجاد کند، اما نمی تواند از شغل و حرفه اش دور بماند...


داستان سریال به رخ کشیدن قدرت میان دو شخص با نفوذ و پرقدرت از دو قطب قانون گذاران و سرمایه گذاران در دنیای امروزه میباشد. دادستانی زیرک و بلندپرواز بنام چاک رودز که سخت به دنبال گیرانداختن و رسوا کردن یکی از بزرگترین و بانفوذترین صندوق داران مالی شرکت های وال استریت در نیویوک بنام بـابی اکسلراد میباشد.

جرج سیمونز که یکی از کمدین های معروف بوده، متوجه می شود به یک بیماری لاعلاج مبتلاست و ازطرف دیگر هیچ دوست صمیمی ای هم ندارد و تنهاست. آیرا (یک کمدین مرد آماتور) نیز در یه فست فود کار می کند و برای موفق شدن در کار کمدی تلاش می کند. یک شب که این دو با هم در یک باشگاه برنامه اجرا می کنند جورج توجه اش به آیرا جلب شده و تصمیم می گیرد کمکش کند تا در کارش پیشرفت حاصل کند؛ تا بدین ترتیب یک دوست و همدم برای خودش پیدا کند....

دو جوان آمریکایی که دارای مهارت های خارق العاده ای هستند ، تصمیم دارند قبل از اینکه دولت به آنها دستور را ابلاغ کند یک دختر را که در هنگ گنک اسیر شده است نجات دهند ، آنها برای ثبات خود و عملی کردن این تصمیم نیاز به اجرای تمامی مهارت های خود هستند تا بتوانند مسیر طلایی نجات را پیدا کنند …


سریال فرزندان هرج و مرج حول زندگی گروهی از الواط یکی از شهرهای کوچک آمریکا میپردازد که علاقه زیادی به درآمدهای غیر قانونی،خرید و فروش مواد و ... دارند.. عشق آنها اسلحه،موتور سیکلت و فیلم است.. و در درگیری هایی که بین این گروه و مردم عادی و حتی کلانتر و پلیس های شهر رخ میدهد جالب توجه است..