
«تام استال» (ویگو مورتنسن) شهروندی نمونه، پدری ایده آل و شوهری محبوب است. او به همراه پسرش «جک»، دخترش «سارا» و همسرش «ایدی» (ماریا بلو) زندگی آرامی را درمیلبروک ایندیانا می گذرانند. اما وقتی دو تبهکار خشن به قصد سرقت از غذاخوری وی دست به سلاح می برند، او ناچار به مقابله با آنها برمی خیزد و پس از گرفتن اسلحه یکی از آنها به زندگی دو تبهکار خاتمه می دهد. تام با هیاهوی رسانه ها درباره این ماجرا یک شبه تبدیل به قهرمانی محلی می شود. اما پیدا شدن سرو کله تبهکاری به نام «فاگرتی» (اد هریس) آرامش تام استال را به هم می زند. فاگرتی اصرار دارد که نام او در واقع «جویی کیوساک» است و در گذشته آدم کشی حرفه ای بوده و از وی می خواهد تا همراهش به فیلادلفیا، جایی که به آن تعلق دارد، برود …

پاريس، زمان حال. «ژرژ لوران» (اوتوي)، مجري يک برنامه ي ادبي تلويزيوني، نواري ويدئويي به دستش مي رسد که بيرون خانه ي پاريسي اش را نشان مي دهد. پس از آن نوارهايي ديگر از راه مي رسند که اين بار طرح هاي تکان دهنده اي ضميمه شان است. در حالي که «ژرژ» بيش از پيش نگران شده، عصبيتي که به وجود مي آيد، به رابطه اش با همسرش، «آن» (بينوش) و پسر نوجوانش، «پيرو» (ماکدونسکي) لطمه مي زند...

معلم تنیس، «کریس دیلتن» (ریس مایرز)، با یکی از شاگردانش به نام «تام هیوییت» (گود) دوست می شود. «کریس» به خانواده ی ثروتمند «تام» نزدیک می شود و سرانجام با خواهر او، «کلوئه» (مورتیمر) ازدواج می کند؛ اما پس از چندی با معشوقه ی سابق «تام»، «نولا» (جوهانسن) هم رابطه برقرار می کند. پس از شنیدن خبر بارداری «نولا»، «کریس» تصمیم می گیرد او را به قتل برساند...