
شهري در دنياي آينده اي تاريک و آشفته. قصابي (دريفوس) با کشتن شاگردانش و فروش گوشت آنان به مشتريان تأمين معاش مي کند. «لوييزون» (پينون)، دلقک بي کار که تازه استخدام شده، قرار است قرباني جديد او باشد. اما «ژولي» (دونياک)، دختر قصاب به «لوييزون» دل مي بندد و او را از خطر آگاه مي کند...


رنتورو آیجو، دانش آموز دبیرستانی، در دوران دبیرستان ۱۰۰ بار توسط دختران رد شد. او برای شانس بهتر در دبیرستان به یک زیارتگاه می رود. خدای عشق ظاهر می شود و به او قول می دهد که او به زودی ۱۰۰ نفر را که مقدر است با آنها قرار ملاقات بگذارد، ملاقات خواهد کرد. اما یک شرط وجود دارد: اگر دو نفری که سرنوشت با آنها آشنا می شود، عاشقانه یکدیگر را دوست نداشته باشند، می میرند. رنتورو و ۱۰۰ دوست دخترش در دبیرستان چه سرنوشتی خواهند داشت؟