

درحالی که نیمهشب مشغول قدمزنی بود صدایی اسرارآمیز توجه او را به خود جلب میکند و به سوی صدا روانه میشود. «آی اوتو»، دختری ۱۴ ساله با دنبال کردنِ صدا یه تخممرغ پیدا میکنه. صدای موردنظر با لفظی مجابکننده خطاب به «آی» میگوید: «اگر خواهان تغییر آینده هستی، فقط کافیه همین الان تصمیم بگیری. حالا، به خودت باور داشته باش و اون تخممرغ رو بشکن.»


سیاهچال پنهان مکانی افسانهای است که دارای جواهرات و اشیایی کمیاب است. «نُور» که سومین پسر خانوادهی اشرافزادهی سطح پایینی بود و تنها پیشنهاد کاریش را از دست داده بود، اتفاقی صحبتهایی دربارهی این سیاهچال میشنود. سپس قدرتی بدست میآورد که با آن میتواند مهارتهایی ایجاد کند و حتی به فردی دیگری اعطا یا تغییرشان بدهد. جهت استفاده از این قدرت، نیاز است که با انجام کارهایی امتیاز جمع کند. کارهایی همچون خوردن غذاهایی خوشمزه و انجام اعمال منحرفانه با دختران هوسانگیز.


جانگ بونگ هوان ، مردیست که به عنوان سرآشپز در کاخ آبی رییس جمهور کار میکند ، اما زندگی او وقتی دگرگون میشود که با هویت زنی به نام کیم سو یونگ (Shin Hye-Sun) در دوران چوسان از خواب بیدار میشود ، او تمام تلاشش را میکند به زندگی واقعی خود برگردد اما موفق نمیشود و دست سرنوشت باعث میشود که او ملکه شاه فعلی چوسان یعنی چئول جونگ (Kim Jung-Hyun) شود و این درحالیست که شاه باطن قوی و قدرتمند خود را پشت چهره آرام و بی خیالش مخفی کرده است و خود فرد دیگری را دوست دارد و از این ماجرا باخبر نیست که توطئه های فراوانی برای به قتل رساندن او درحال شکل گیریست تا اینکه…