
هنگام اسارت « ريچارد شيردل » ( هانتر ) به دست اتريشى ها ، شاهزاده ى خبيث ، « جان » ( رينز ) خود را فرمانرواى انگلستان اعلام مى كند. شواليه اى به نام « رابين هود » ( فلين ) حاضر نمى شود تن به حكومت او بدهد و با يارانش در جنگل شروود عليه شاه غاصب و عمالش شورش مى كند...

اسپانيا، سال ۱۵۱۹، «کورتس»، ماجراجوي افسانه اي اسپانيا، اين بار در جست و جوي ال دورادو، شهر گم شده و معدن طلا، راهي سفر شده است. دو شياد حقه باز اما خوش سر و زبان به نام هاي «توليو» و «ميگل» نيز که در واقع کارگران اصطبل هستند، به طور قاچاقي با «کورتس» هم سفر مي شوند.