داستان این فیلم قبل از "مد مکس: جاده ی خشم" رخ می دهد و در مورد دوران جوانی فیوریوسا می باشد...
در دنیایی که پیشرفت رباتیک، ورزشکاران پارالمپیک را به ستارگان نوظهور ورزش تبدیل کرده است، ماریا آرزوی رقابت با خواهرش را در سر می‌پروراند. اما برای رسیدن به این آرزو، باید قدم به دنیایی پر از جرم و خشونت بگذارد.
تعدادی آدم روانی، ۵ شخص غریبه را گروگان می گیرند. آنها که مرگ را پیش روی خود می بینند، مجبور هستند یک نفر را از جمع خود انتخاب کنند که لیاقت زنده ماندن را دارد...
آرتور دنت که در انگلستان زندگی می کند يکروز صبح که از خواب بيدار می شود با اتفاق عجيبی روبرو می شود : بولدوزرها تا چند دقيقه ديگر خانه او را با خاک يکسان خواهند کرد . او سپس متوجه می شود که دوست قديمی اش فورد ، يک موجود فضائی بيگانه است که برای تفريح به کره زمين آمده است و در ادامه نيز در می يابد که به زودی کره زمين بمنظور احداث يک بزرگراه بين کهکشانی توسط موجودات فضای بدذاتی به اسم ووگونها نابود خواهد شد . آتور تصميم می گيرد بهمراه فورد عازم يک سفر کهکشانی شود و در اين سفر رئيس جمهور کهکشان و تريليان که آخرين زن زمينی است و نيز يک آدم آهنی افسرده با آنها همراه می شوند و ...
یک فرقه ، کفن تورین را برای اهداف شرورانه سرقت می کند...
بيماري مسري مرموزي دنيا را تهديد مي کند. روان پزشکي اهل واشينگتن به نام «کارول بنل» (کيدمن) ريشه ي اين بيماري را در موجودات فضايي کشف مي کند و در مي يابد که تنها راه نجات بشر از شر بيماري در وجود پسرش (باند) است. او به کمک همکارش «بن دريسکول» (کريگ)، بايد راهي براي درمان اين بيماري پيدا کند پيش از اين که همه ي دنيا نابود شود....
امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او می گوید دنیا۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد …
موجودات بیگانه ی هیولا مانند، زمین را تصاحب کرده اند و بیشتر تمدن انسانی را از بین برده اند. اکنون گروهی از جنگجویان برای نجات بشریت باید راز شکست دادن این موجودات را پیدا کنند.
دنبال کردن مگامایند و زندگی او پس از تبدیل شدن به یک ابرقهرمان جدید مترو سیتی.
