
«جوليان نوبل» (برازنان)، قاتل مزدور، رفته رفته نگراني ها و فشارهاي حرفه اش را بر جسم و روحش احساس مي کند و به اين نتيجه مي رسد که مشکل او بي رفيقي است. کمي بعد «جوليان» با «دني رايت» (کينير) آشنا و دوست مي شود اما وقتي «دني» از نوع کسب و کار «جوليان» باخبر مي شود هاج و واج مي ماند...


جاستین روسو زندگی عادی و فانی را با خانواده اش، گیادا، رومن و میلو انتخاب کرده است. اما وقتی الکس، خواهر جاستین، بیلی را به خانهاش میآورد تا به دنبال کمک باشد، جاستین متوجه میشود که باید مهارتهای جادویی خود را برای راهنمایی جادوگر در حال آموزش و در عین حال که مسئولیتهای روزمرهاش را انجام میدهد - و از آینده دنیای جادوگران محافظت کند.