
کارلوس و النا قصد دارند از هم جدا شوند، اما درست لحظه ای پیش از امضای برگه های طلاق، یک نفر از راه می رسد و به آن ها پیشنهاد می دهد به گذشته برگردند و فرصتی دوباره داشته باشند. آنها به سال ۱۹۹۴، یعنی سالی که برای اولین بار با هم آشنا شدند، سفر می کنند و ماجراهایی خنده دار و احساسی را تجربه می کنند و...


یک شوالیه مغرور که در نبرد کشته می شود، بار دیگر خود را زنده می بیند و در بدن یک غول بزرگ ترسناک تناسخ می یابد. گویا او با این چرخش وقایع به اندازه کافی گیج نشده است، ظاهرا توله های غول پیکر دقیقاً شبیه بچه گربه های شایان ستایش هستند؟! حتی اگر بقیه جهان او را نرم و نوازش ببینند، او افتخار یک جنگجوی نجیب و قدرت یک هیولای غیرقابل توقف در رتبه S را دارد، که هر دو در هنگام مبارزه برای محافظت از جن زیبا مورد آزمایش قرار خواهند گرفت. که او را به عنوان حیوان خانگی خود گرفته است!

داستان فیلم از آنجایی آغاز می شود که یک سنگ آسمانی به پارکی در مرکز نیویورک برخورد میکند و گودالی در آنجا ایجاد می شود. بعد از برخورد یک شخص از داخل گودال بیرون می اید ولی این یک شخص عادی نیست بلکه او تشکیل شده از ۱۰۰ موجود فضایی که قد هر کدام ۵ سانتی متر است و به دنبال راهی برای نجات سیاره خود از نابودی هستند. اوضاع وقتی پیچیده تر می شود که ریس این موجودات فضایی عاشق زنی از زمین می شود و …