
آقا و خانم "بنت" پنج دختر مجرد دارند."خانم بنت" بسیار علاقه دارد تا همسران مناسبی برای دخترهای خود پیدا کند.وقتی "آقای بینگلی" و "آقای دارسی" ثروتمند به زندگی آنها نقل مکان می کنند،آنها امیدوار می شوند.اما غرور،تعصب و سوءتفاهمات دست به دست هم می دهند تا رابطه آنها را پیچیده کرده و راه خوشبختی را ناهموار کنند...

آرتور دنت که در انگلستان زندگی می کند يکروز صبح که از خواب بيدار می شود با اتفاق عجيبی روبرو می شود : بولدوزرها تا چند دقيقه ديگر خانه او را با خاک يکسان خواهند کرد . او سپس متوجه می شود که دوست قديمی اش فورد ، يک موجود فضائی بيگانه است که برای تفريح به کره زمين آمده است و در ادامه نيز در می يابد که به زودی کره زمين بمنظور احداث يک بزرگراه بين کهکشانی توسط موجودات فضای بدذاتی به اسم ووگونها نابود خواهد شد . آتور تصميم می گيرد بهمراه فورد عازم يک سفر کهکشانی شود و در اين سفر رئيس جمهور کهکشان و تريليان که آخرين زن زمينی است و نيز يک آدم آهنی افسرده با آنها همراه می شوند و ...