
صادق مشکینی (پرویز پرستویی)، فیلمبردار تلویزیون، که بسیار زیاد از جبهه و جنگ میترسد، برای اینکه بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانهٔ نیمهساختهاش را تکمیل کند، باید برای فیلمبرداریِ فیلمی مستند از اسرای عراقی به منطقهٔ جنگی برود. صادق شبانه وصیتی تنظیم میکند و فردا صبح بههمراه آقای کمالی (محمود عزیزی) عازم منطقه میشود و صادق برای اینکه پایش به جبهه و منطقهٔ جنگی و خط مقدم نرسد، حوادث عجیب و غریبی رقم میزند…

چگونه این پسر جوان به دزد جنتلمن معروف «لوپین سوم» تبدیل شد؟ لوپین زیرو که بر اساس لوپین جوان III از مانگای اصلی ساخته شده است، داستانی نوستالژیک و در عین حال کاملاً جدید را روایت میکند و در نهایت حجابی را که بر آغاز فروتنانه لوپین III وجود داشت، از بین میبرد. این انیمه در دورانی اتفاق میافتد که در آن سری اصلی برای اولین بار منتشر شد، لوپین سوم جوان را در حال دویدن در خیابانهای دهه ۱۹۶۰ ژاپن در دوران شکوفایی اقتصادی این کشور به تصویر میکشد. پسر جوانی از پله ها بالا می رود و به سمت شرارت می رود. چه فکری می کرد و چه قدم هایی برداشت؟ این داستان ناگفته پیدایش بزرگترین دزد جهان است.


آستر و یونو در بدو تولد در کلیسایی رها شدند و به شکل جدا نشدنی با هم رشد کردند. در روزگار کودکی آنها با یکدیگر عهدی بستند تا بر سر امپراتور جادوگران شدن رقابت کنند. هرچند، وقتی بزرگ شدند تفاوتی بین آنها آشکار شد. یونو نابغه نابغه ای در جادوگری با قدرت و تسلط بالا بود، درحالی که آستر به کلی نمیتوانست از جادو استفاده کند. ولی تلاش میکرد کمبود خود را با تمرین فیزیکی جبران کند. وقتی آنها در سن ۱۵ سالگی گریمورشان را دریافت کردند، یونو کتابی شگفت انگیز با شبدر چهار برگ دریافت کرد (به اکثر مردم شبدر سه برگ میرسد)، درحالی که به آستر هیچ چیز نرسید. هرچند، وقتی یونو در خطر بود حقیقت در مورد قدرت آستر نمایان شد؛ به او یک گریمور با شبدر پنج پر رسید، یک “شبدر سیاه”! اکنون دو دوست پا در عرصه جهان میگذارند، هردو با هدفی یکسان!