
در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم، «ژنرال داگلاس مک آرتور» تصميم گرفت به قولي که در سال ۱۹۴۲ داده بود، وفا کند و دوباره پس از عقب نشيني اجباري از فيليپين، به آن جا برگردد. بيش از پانصد سرباز امريکايي در اردوگاهي در فيليپين اسير ژاپني ها بودند و با آنان رفتاري بي رحمانه صورت مي گرفت و «مک آرتور» مي خواست مطمئن شود که اين سربازها صحيح و سالم به کشورشان باز مي گردند.

یک خلبان به مدت ۱۲ ساعت کنترل یک هواپیمای بدون سرنشین را از راه دور به عهده می گیرد تا با طالبان بجنگد. پس از آن به خانه می رود، اما او سراسیمه است که چرا این ماموریت را انجام داده؟ آیا این کار باعث به وجود آمدن تروریست های بیشتری شده؟ یا اینکه آیا او برای یک جنگ بی پایان مبارزه کرده است؟