

آمنه تنها در یک آپارتمان زندگی می کند و زیباترین دختر مدرسه، ماهیرو، همسایه خانه است. آنها تقریباً هرگز صحبت نکرده اند - تا روزی که او را در یک روز بارانی در مضیقه می بیند و چتر خود را به او قرض می دهد. برای جبران لطف، او به او کمک می کند تا در خانه کمک کند، و با نزدیک شدن فاصله بین آنها، یک رابطه به آرامی شروع به شکوفا شدن می کند…


جونتا شیریشی، دانشآموز سال اول دبیرستان، یک شخصیت اوباش است که حتی زمانی که دقیقاً در کنار شما ایستاده است، مورد توجه قرار نمیگیرد. اما همکلاسی او، "زیبایی در سطح قهرمان" کوبو، همیشه به او توجه می کند و برای اذیت کردن او آنجاست. هر کسی می تواند برای کسی خاص شود، اما شاید خیلی زود باشد که این احساسات را «عشق» بنامیم. شاید این داستان هنوز دو قدم از کمدی رمانتیک بودن فاصله داشته باشد - بگذارید آن را یک کمدی شیرین بنامیم که در آن یک شخصیت پس زمینه نمایان می شود!