

یک دختر معمولی بنام کلاری در روز تولد ۱۸ سالگی اش متوجه میشود که یک شکارچی سایه/Shadowhunter است. (گروهی متشکل از دورگه های انسان-فرشته که وظیفه شان کشتن شیاطین است) ! زمانی که مادر کلاری ربوده میشود او بهمراه چندی از دوستانش عازم سفری برای شکار شیاطین می شود تا سرنخ هایی از مادرش پیدا کند...


دانش آموز سال اول دبیرستانی به نام توئجو باسارا ناگهان از سوی پدرش مورد سوال قرار گرفت "تو گفتی یک خواهر کوچیک می خوای، آره؟" او به زودی ازدواج خواهد کرد. بعد از آنکه برای باسارا دو خواهرخوانده زیبا به جا گذشت به مسافرت دوری رفت. ولی شکل واقعی میو و ماریو ارباب دیو بود. باسارا وارد یک قرارداد دو طرفه با میو شد ولی اشتباها یک قرارداد برعکس!

در جامعه ای که به نظر می رسد عاری از هرگونه جنگ و غم و نزاع و پلیدی باشد، تمام اتفاقات گذشته بر روی ذهن یک شخص ثبت می گردد که به این افراد بخشنده می گویند. اما پسر جوانی که بخشنده جدید می باشد، زمانی که از وقایع تاریک جامعه پیرامونش مطلع می گردد مشکلاتی به وجود می آورد که...