پس از پایان جنگ جهانی دوم، یک زن آزاده به نام گابریل راباسکال (ماریون کوتیار) که در آستانه ازدواج با معشقوش می باشد، عاشق یک مرد دیگر میشود...
دهه ۱۹۳۰، کُره. در دوره‌ی اشغال ژاپن، دختری بعنوان دستیار برای یک زن ثروتمند ژاپنی که زندگی منزوی ای را در کاخی بزرگ میگذراند، استخدام می شود. اما او بصورت مخفیانه درگیر توطئه ای علیه آن زن ژاپنی شده و...
داستان سریال در مورد یک زوج جوان می باشد که خیال می کردند می توانند بدون داشتن تعهد به یکدیگر و پایبند بودن به قوانین خاصی زندگی راحتی داشته باشد و یا حتی الامکان از آنها اجتناب کنند، اما در نهایت مجبور می شوند خود را با تمام تلخی و شیرینی های زندگی وفق دهند...
داستان این فیلم که در اواسط دهه ۷۰ میلادی اتفاق می افتد، درباره یک نویسنده آمریکایی به نام رولاند (برد پیت) و همسرش ونسا (آنجلینا جولی) است، می باشد که پس از آغاز سفرشان به فرانسه با مشکلاتی رو به رو شده و زندگیشان به چالش کشیده می شود...
روزنامه نگاری که به رابطه داشتن با دیگران اعتیاد دارد، زمانی که به دنبال یک زن خیابانی تحصیل کرده در استنفورد می رود خود را وارد دنیایی خطرناک میکند...
فیلم **Love** (عشق) داستان زندگی مردی به نام مورفی را روایت میکند که در یک رابطه عاشقانه پرشور و پرتنش با زنی به نام الکترا گرفتار است. وقتی مورفی یک روز صبح با تماس مادر الکترا مواجه میشود و از ناپدید شدن او مطلع می‌گردد، غرق در خاطرات رابطه پرهیجان و پیچیده‌شان میشود. این فیلم با روایتی صریح و احساسی به بررسی عشق، اشتیاق، و پیامدهای تصمیمات احساسی می‌پردازد. اگر به دنبال تجربه‌ای متفاوت و عمیق درباره جنبه‌های واقعی عشق هستید، این فیلم می‌تواند انتخابی خاص باشد.
تِرز (رونی مارا) دختر جوانی است که به عنوان فروشنده موقت در یک فروشگاه اسباب بازی فروشی مشغول به کار است. وی که علاقه فراوانی به عکاسی نیز دارد در یکی از روزهای فعالیتش در این فروشگاه، با زنی به نام کارول (کیت بلانشت) آشنا می شود که قصد خرید یک اسباب بازی برای دخترش را دارد. کارول پس از خروج از فروشگاه بصورت اتفاقی دستکش خود را در فروشگاه جا می گذارد و ترز نیز تصمیم می گیرد تا آن را به آدرس منزل وی ارسال نماید. کارول که درگیر ماجرای جدایی اش از همسرش هارج (کایل چندلر) و حق حضانت دخترش می باشد، در شرایط روحی نامساعدی به سر می برد. در این اوضاع، ترِز به زندگی کارول وارد می شود و...
زندگی آناستازيا استيل، دانشجوی ادبيات، بعد از آشنایی با کريستين گِری خوش تيپ و میلیاردر، اما در عين حال شکنجه گر، برای هميشه تغيير میکند.
یک دختر جوان زیبا که قصد کمک به خانواده اش را دارد ، شغلی را در یک آژانس ریخته گری مدل می پذیرد ، اما متوجه می شود که دختران آنها نیز برای چیز دیگری استخدام شده اند.