
« چارلى » ولگرد کوچولو؛ جان میلیونرى ( مایرز ) را که از نوشخوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیارى، « چارلى » را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار مىشود و « چارلى » در این بین به دختر گل فروش نابینایى ( چریل ) دل میبندد...

"کاپیتان ویلیام کانفیلد" یک قایق بخار قدیمی داشته و برای بدست آوردن مسافر با "جان جیمز کینگ" بانکداری قدرتمند که یک کشتی جدید دارد رقابت می کند."ویلیام" متوجه می شود که پسرش با قطار از بوستون برای دیدن او وارد شهر می شود.پس از رسیدن "ویلی" پدرش او را آموزش می دهد تا بر روی قایقش کار کند و...