چهار دوست مرد میانسال راه خود را از طریق بحران های عشق، زندگی و شغلی در پاریس امروزی رد می کنند - چه زمانی مرد بودن اینقدر سخت شده است؟
کارتر وب تصمیم میگرد که برای مراقبت از مادر بزرگ خود به نزد او برود و شکست عشقی خود را هم فراموش کند، اما در آنجا با دختری آشنا میشود...
یک دانشجوی تازه وارد دانشگاه که دچار افسردگی است به یک مهمانی در شیت هاوس می رود و آخر شب را با...
نيويورک، قرن بيست و يکم. دغدغه ي موفقيت در کار چنان ذهن «کيت مکي» (رايان) را اشغال کرده که ديگر فرصتي براي عشق و عاطفه برايش نمانده است. محبوب سابق او «استوارت» (شرايير) که دانشمندي نابغه است، پنجره اي رو به زمان باز مي کند و در نتيجه «ليوپولد» (جکمن)، اشراف زاده ي بريتانيايي، به زمان حال منتقل شود. چندي نمي گذرد که «کيت» و «ليوپولد» به يک ديگرعلاقه مند مي شوند.
اتفاقات آینده برای دو زوج جوان در دو دهه و دو مکان متفاوت فاش میشود اما رشته هایی پنهانی آنها را به طرز غیر قابل باوری به هم مرتبط می سازد.
داستان سریال درباره ملیندا مونرو می باشد که به یک آگهی برای کار به عنوان پرستار در شهر دورافتاده ویرجین ریور در کالیفرنیا، پاسخ مثبت می دهد و به زودی متوجه می شود زندگی در یک شهر کوچک به اندازه انتظارش ساده نیست و او باید یاد بگیرد که خودش را التیام دهد، قبل از اینکه ویرجین ریور را به خانه خود تبدیل کند ...
در یک هتل آرام و دنج، ستاره نوظهور سینما در حالی که تلاش می‌کند بر اوج شغلی و پیچیدگی‌های روابط شخصی‌اش مسلط شود، ناگزیر میشود با گذشته خود روبه‌رو شود.
یکی از غول های رسانه ای از دنیا می رود و دارایی او به یکی از خویشان دورش، «لانگ فلودیدز» (سندلر)می رسد. اما «لانگ فو» جوانی ساده دل، شوخ و شنگ و مقداری خل و چل است که از شهر کوچکی می آید و حالا در نیویورک می خواهد به سبک خودش، کارهای بزرگی صورت بدهد.
یک زن تاجر مقید و محافظه کار، به همراه دوست پسرش برای جشن کریسمس به خانه ی خانواده او می رود و می فهمد از زمین تا آسمان با خانواده او تفاوت دارد...