
"برانکو بیلی مک کوی" مالک مغرور یک گروه نمایش سیار است. اما کار بخوبی پیش نرفته و طی شش ماه گذشته او به کارکنان خود حقوقی نپرداخته است. در یک پمپ بنزین، او "آنتونیت" زنی از یک خانواده ثروتمند که در شب عروسی اش توسط همسر خود رها شده را با خود همراه می کند. "بیلی" از ظاهر او خوشش آمده و او را به عنوان دستیار خود استخدام می کند و...

سنت پیترزبورگ،میانه های قرن نوزدهم."اولوموف" میانسال به همراه خدمتکار خود "زاکار" در آپارتمانی زندگی می کند.او بیشتر روز را خوابیده و رویای دوران کودکی اش در املاک خانواده اش می بیند.دوست او "استولتز" که تاجری موفق شده است او را به "اولگا" آشنا می کند و زندگش اش را تغییر می دهد...