
در دست شويي ايستگاه قطار، يک پسر بچه ي ايميش به نام «ساموئل» (هاس)، شاهد قتل يک مأمور پليس مي شود. «جان بوک» (فورد)، مأمور رسيدگي پرونده، از طريق او مي فهمد که قاتل ها مأموران پليس بوده اند و در درگيري با آنان زخمي مي شود. حالا «جان» براي حفظ جان پسر و مادرش، «ريچل» (مگيليس)، آنان را به روستايشان در پنسيلوانيا مي برد...

«شرمن کلامپ» (مورفي)، استاد دانشگاه و محقق زيست شيمي، به طرز وحشتناکي چاق است. او پس از اين که دل باخته ي يکي از هم کارانش به نام «کارلاپرتي» (پينکت اسميت) مي شود تصميم مي گيرد يک داروي لاغري جديد را روي خودش امتحان کند. اما بر اثر مصرف اين دارو، «شرمن» تبديل به مردي خودپسند و چشم چران مي شود...

دن چند سالی هست که همسر خود را از دست داده است . وی از همسر خود نیز دارای ۳ دختر هست که به انها عشق می ورزد . در جشن شکرانه سالیانه دن به همراه ۳ دخترش به شمال سفر می کنند تا در کنار بقیه خانواده دن این سنت را بجا بیاورند در این بین وی با یک خانم باهوش به نام ماری اشنا می شود و بین انها رابطه ی صمیمانه ای شکل می گیرد اما دن متوجه می شود که ماری در واقع نامزد برادرش است و...