
« هيت كليف » ( اوليوير ) در خانهى خانوادهى « لينتن » بزرگ مىشود و به دختر « لينتنها » ، « كاترين » ( اوبرون ) ، محبتى عميق پيدا مىكند. پس از فوت پدر خانواده ، ادارهى امور به دست برادر بى كفايت « كاترين » مىافتد. خيلى زود « هيت كليف » كه نسبت به علاقهى « كاترين » به خود دچار ترديد شده خانه را ترك مىكند...

دختري هجده ساله به نام «مگي پيتن» (لوهان) عاشق شرکت در مسابقات رانندگي است، اما پدرش «ري» (کيتن) که خودش قهرمان سابق رانندگي با اتوموبيل هاي دست دوم است، او را اکيدا از اين کار منع کرده است. «ري» براي خريد هديه ي تولد «مگي»، او را به مرکز فروش اتوموبيل هاي دست دوم مي برد و «مگي» مجذوب يک فولکس واگن درب و داغان مدل ۱۹۶۳ مي شود و آن را مي خرد. خيلي زود روشن مي شود که نام آن فولکس قراضه «هربي» است و قابليت هاي جادويي دارد...