شبي گرگي «ويل رندال» (نيکلسن) را گاز مي گيرد. پس از آن «ويل» آرام آرام دچار خصوصيات حيواني مي شود. تا اين که به ديدار يک متخصص حلول روح حيوانات مي رود که به او مي گويد خيلي زود گرگ خواهد شد...
خانواده‌ای در یک مزرعه دورافتاده توسط حیوانی نامرئی مورد حمله قرار می‌گیرد، اما با گذشت شب، پدر خانواده شروع به دگرگون شدن به چیزی ناشناخته می‌کند.
دو دانشمند تلاش می‌کنند تا جهش ژنتیکی که باعث تبدیل افراد به گرگینه می‌شود را متوقف کنند. این جهش در اثر تماس با اَبَرماه سال گذشته رخ داده است.
یک گروه از دوستان برای شکار به جنگل می‌روند، اما ناگهان مورد حمله‌ی گرگ‌ها قرار می‌گیرند و برای نجات جانشان باید مبارزه کنند.
یک نقاش هنرهای زیبا متقاعد شده است که در شب‌های ماه کامل به یک گرگینه تبدیل می‌شود و در یک شهر کوچک آمریکایی آشوب به پا می‌کند.
برای جلوگیری از خلق هیولایی شکست‌ناپذیر توسط دکتر فرانکنشتاین، دراکولا، گرگینه و مرد نامرئی ناگزیر به همکاری با یکدیگر می‌شوند.
پس از اینکه گیاه شناس ، ویلفرد گلندون در جستجوی یک گل نادر به تبت سفر کرد ، او به لندنی بازگشت که مورد قتلهایی قرار گرفته که فقط کار گرگهای خونخوار می باشد...
تد پس از گاز گرفتن توسط یک گرگینه در جنگل، به دنبال درمان است...
یک پلیس الکلی که متوجه می شود گرگینه شده است تصمیم می گیرد با کمک همکار و دوستش با جرم و جنایت و خشونت مبارزه کند...