
«خانواده ی فریلینگ» زندگی آرامی را می گذرانند تا این که ارواح خبیث گورستانی که خانه (و شهر) آنان بر روی آن بنا شده، با دختر پنج ساله شان (اورورک) رابطه برقرار می کنند و او را به دنیای خود می برند. اما «فریلینگ ها» با تلاش فراوان و با کمک یک متخصص ماوراء الطبیعه، دختر را باز می گردانند...

پنج نفر از دانشجویان کالجی در آمریکا با هم قرار گذاشته اند تا آخر هفته ی خود را در کلبه ای متروکه در جنگل بگذرانند. در کلبه کتابی موسوم به کتاب مرده و یک ضبط صوت را می یابند که متعلق به یک پروفسور بوده است و به زبان بابلی و سومری نوشته شده است. یکی از آن ها ضبط صوت را روشن می کند. آن ها صدای پروفسور را می شنوند که در حال ترجمه ی کتاب است. این کار آن ها باعث رهایی نیروی پلیدی در جنگل می شود...

دو دانشجوي امريکايي - «ديويد کسلر» (نوتن) و «جک گودمن» (دان) - در سفري تفريحي به لندن، در بيشه زاري خلوت مورد حمله ي گرگي قرار مي گيرند. «جک» از پا در مي آيد و «ديويد» به سختي مجروح و در بيمارستان بستري مي شود. «جک» با حالتي تغيير شکل يافته به ملاقات «ديويد» مي آيد و به او مي گويد که پس از چندي به گرگ نما بدل خواهد شد.

خانوادهای به عنوان سرایدار به یک هتل در محلی دور افتاده که در تعطیلی زمستانی هست، می روند. در آنجا نیرویی شیطانی روی مرد تاثیر گذاشته و جنون خشونت وی را می گیرد. در حالی که پسرش به خاطر توانایی خاصی که دارد علائمی از اتفاقات وحشتناکی که قبلا در هتل رخ داده را می بیند...