
یک روز که تایگر (ببر) از یافتن همبازی ناامید شده است به این فکر می افتد که هم نوعان و اعضای خانواده اش را پیدا کند تا با آنها بتواند براحتی بازی مورد علاقه اش یعنی بالا پریدن بپردازد. او پس از صحبت با جغد که شجره نامه اش را به او نشان می دهد گمان می کند که اعضای خانواده اش، روی درخت بزرگی در جنگل زندگی می کنند و به جستجوی این درخت می پردازد تا اینکه...

«خانم و آقاي ليتل» (ديويس و لوري) تصميم مي گيرند به خاطر پسرشان، «جرج» (ليپنيکي)، بچه اي را به فرزندي قبول کنند. آنان در پرورشگاه به موشي (با صداي فاکس) به نام «استوارت» بر مي خورند که مي تواند حرف بزند، راست راست راه برود، لباس تنش کند و تقريبا هر کاري که يک بچه ي آدم مي کند، انجام دهد....

بعد از اتفاق هایی که برای گانزو روی داد او فهمید که یک سری رفتار عجیب و غریب پیدا کرده است بعد دریافت که یک بیگانه است و خواست تا با بقیه بیگانگان که خود هم فکر میکرد از همان نوع است ارتباط برقرار کند اما توسط یک سازمان محرمانه منعصب دولتی به بهانه اثبات وجود زندگی فرا زمینی دستگیر شد. از آن رو کرمیت و یک باند برای نجات گانزو دست به کار شدند و ...