
ماری یکی از زندانیان جدید زندان زنان است. این زندان در یک جزیره واقع شده و ماری در آن شماره ی نود و نه را دریافت کرده. زندانیان در این جا به دست سرپرست آزارگرا و همجنسگرای آن، تلما دیاز، و فرماندار سانتوس کنترل شده و مورد شکنجه، تجاوز، آزار جنسی و تعرض قرار می گیرند. هنگامی که وزیر دادگستری، دیار را با فرد دیگری جایگزین می کند، ماری احساس می کند که قرار است زندگی اش بهتر شود و پرونده اش برای بار دیگر مورد بررسی قرار گیرد اما سرپرست جدید او را ناامید کرده و ماری تصمیم می گیرد فرار کند...

یکی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بنام «آندره دویگنی» که توسط نازی ها دستگیر و زندانی شده است، قصد گریختن از زندان را دارد. سپس در روزی یکسان او به مرگ محکوم می شود، و همینطور یک زندانی جدید به سلول او می فرستند، که ممکن است جاسوس باشد. اکنون او یا باید هم سلولی اش را بکشد، یا اینکه ریسک کند و او را در جریان برنامه هایش برای فرار بگذارد...