

آب های شمال داستان پاتریک سومنر، یک جراح طرد شده سابق ارتشی را به تصویر می کشد که به عنوان پزشک کشتی در یک سفر شکار نهنگ به قطب شمال ثبت نام می کند. در هیئت مدیره او با هنری دراکس، شکارچی، قاتل بیرحمی که بی نظمی اش به شکلی متناسب با سخت گیری های دنیای او شکل گرفته است، ملاقات می کند.


جمهوری سن مگنولیا. برای مدت زیادی، این کشور توسط همسایه اش، پادشاهی گیادیان، محاصره شده بوده که پهبادهای بی سرنشینی به اسم لژیون رو ساخته. پس از تحقیقات دردناک، جمهوری بالاخره موفق میشه که پهبادهای خودش رو بسازه که این جنگ یک طرفه رو لااقل بدون تلفات کنه - البته این چیزیه که دولت ادعا میکنه. در واقع، هیچ جنگ بدون خونریزی ای وجود نداره. پشت دیوارهای محکم که از ۸۵ منطقه جمهوری محافظه میکنن، "بی وجودات" منطقه ۸۶ وجود داره.


چا دال گون (لی سونگی) که رویای بازیگر اکشن شدن رو در سر داره از یک حادثه هواپیما جون سالم به در میبره و مسیر زندگیش تغییر میکنه و درگیر توطئه های پنهان میشه و قصد داره فساد ملی رو آشکار کنه؛ گوهاری (سوزی) برای حمایت از مادر و خواهر کوچک ترش بدنبال به دست آوردن شغل ثابت افسر عمومی هست که در نهایت به عنوان مامور NIS استخدام میشه…