
نازیها برای محافظت از یک قلعه قدیمی و اسرارآمیز در رومانی فرستاده می شوند. یکی از آنها به اشتباه نیرویی شیطانی که پشت دیوارهای آن محبوس شده بود را آزاد می کند. یک غریبه این اتفاق را در خانه خود حس کرده و به آنجا سفر می کند. در حالیکه سربازان کشته می شوند یک مرد به همراه دخترش به آنجا آورده می شوند تا از اتفاقات سر در بیاورند...

سرهنگ رینولدز به همراه تیمی از دانشمندان به کار خود برای زنده کردن مردگان جهت استفاده های نظامی ادامه می دهند. وقتی او با پسرش کرت بحث می کند او به همراه دوست دخترشجولی با موتور سیکلتی به پا فرار می گذراند اما بر اثر حادثه ای جولی می میرد. کرت بدن او را به آزمایشگاه برده و...