

در سال ۲۰۰۵، در یکی از حومه های فرانسه، یک قاچاق مواد مخدر شبکه خانواده ای از فروشندگان مواد مخدر را در هم می شکند. دریس، یک دانش آموز باهوش، مجبور می شود تجارت خانوادگی را به دست بگیرد و در یک مارپیچ رو به پایین حرکت می کند. ویلیام، یک پلیس جوان جاه طلب و ایده آل گرا، روبروی او قرار دارد که تمام تلاشش را برای متوقف کردن او انجام می دهد. مبارزه بی امان آنها آنها را از حومه شهر به دره اوریکا می برد.

وقتی چهار دوست برای یک ماجراجویی لذتپرستانه به تایلند می روند ، سریعاً خود را تا گردن در دردسر مییابند زمانی که یکی از آنها توسط یک قاچاقچی بدنام ربوده میشود. در حالی که آنها برای حفظ جان و محافظت از یکدیگر تلاش میکنند، با استفاده از مجموعه منحصربهفردی از مهارتها در یک نبرد تمامعیار برای زنده ماندن مبارزه میکنند...


از زمانی که اژدهاها به تهدیدی برای نسل بشر تبدیل شدند، شکارچیان برای دریافت پاداش آنها را شکار کردند. اما این به هیچ وجه کار آسانی نیست. فقط کسانی که قادر به فراتر رفتن از محدودیت های شرایط انسانی هستند می توانند در مقابل موجودات بالدار قدرتمند بایستند. راگنا، یک مرد جوان نسبتا ضعیف، با لئونیکا، یک شکارچی استثنایی که قبلاً بیش از هر کس دیگری اژدها را از بین برده است، همکاری می کند. تنها، پس از یک رویداد غم انگیز، راگنا خود را تنها می بیند و عطش سیری ناپذیری برای انتقام رانده می شود. او که از رویارویی با دشمنانش ناامید شده و آنها را در هم می شکند، تصمیم می گیرد با کریمسون، موجودی تاریک که انگیزه های مشابهی با او دارد، متحد شود: برای از بین بردن پادشاهان اژدها برای همیشه.


آتش، دود، آدرنالین و ترس - وقتی همه برای فرار از آتش می دوند، چند نفر شجاع می دوند تا درست به قطور آتش بپرند. آتش نشان ها جان خود را برای محافظت از دیگران به خطر انداخته اند و دایگو آساهینا همیشه آرزو داشته است که یکی شود. او تازه از آکادمی آموزشی خارج شده است و به تازگی به ایستگاه آتش نشانی مداکا-گا-هاما منصوب شده است. دایگو خودسر و با اعتماد به نفس بیش از حد به چند تماس پاسخ می دهد و به سرعت متواضع می شود و در جای خود قرار می گیرد - او هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارد تا بتواند خود را یک آتش نشان واقعی بنامد.