
پل ویتی اواخر دوران محکومیت خود را در زندان می گذارند . ماموران اف.بی.آی او را زیر نظر دارند و متوجه می شوند او که روزی خطرناک ترین گانگستر نیویورک بوده اکنون وضعیت روانی عجیبی دارد. اداره اف.بی.آی تصمیم می گیرد با دکتر سوبول مشورت کند. از سوی دیگر سوبول نیز خودش مشکلاتی دارد. پدرش بتازگی فوت کرده و این مسئله او را دچار یک بحران هویت نموده که هم در زندگی شخصی و هم حرفه ای اش تاثیر گذاشته است. بعلاوه او می داند همسرش لورا از اینکه بن دوباره پل را وارد زندگیشان کند بسیار خشمگین خواهد شد. در ادامه پل بطور مشروط آزاد شده و با مسئولیت بن تحت مداوا قرار می گیرد و بنابراین بن مجبور است او را به خانه اش ببرد.

«رايو» (شين)، مردي جوان که کر و لال به دنيا آمده، براي تهيه ي پول عمل جراحي خواهرش، بايد سخت در کارخانه کار کند. خواهرش (ليم) هر چه زودتر به يک کليه - نياز دارد و «رايو» رفته رفته نوميد مي شود چون تا به اين جا هيچ اهدا کننده اي پا پيش نگذاشته است. «رايو» براي نجات جان خواهرش حاضر به انجام هر کاري است...

پس از کشف يک کشتي مسافربري که در سال ۱۹۵۳ گم شده و بر روي دريا شناور است يابندگان که عده اي فروشنده اجناس دست دوم هستند ، ادعا مي کنند که اجناس موجود در کشتي به آنها تعلق دارد . زمانيکه آنها مي خواهند کشتي را با طناب به سمت لنگرگاه ببرند يکسري حوادث عجيب و غريب اتفاق مي افتد و گروه در کشتي به تله مي افتند و به زودي مي فهمند يکسري ارواح شيطانی در کشتي ساکن هستند . حال افراد بايستی حقيقت را درباره گذشته کشتی کشف کنند و عاملی را که باعث تهديد آنها شده است از بين ببرند...