در سال ۱۹۸۵، قتل یک ابرقهرمان تحت حمایت دولت، همکاران قانونشکنش او را از بازنشستگی بیرون میکشد و آنها را به سمت معمایی میکشاند که زندگی شخصیشان و حتی جهان را تهدید میکند.
داستان فیلم در سال ۱۹۷۱ و در آسمان کره رخ میدهد. در این فیلم، مسافران یک هواپیمای مسافربری که ربوده شده است، برای نجات جان خود در شرایطی دشوار و نفسگیر میجنگند.
این داستان، حکایت مردی است که با روحی شکستناپذیر، در برابر سختیها و موانع متعدد ایستادگی کرد. عزم راسخ و تسلیمناپذیری او، منجر به کسب اولین مدال طلای انفرادی هند در تاریخ المپیک، در هر رشته ورزشی، شد.
اسکار مندوزا برای یافتن طبیعتگرد گمشدهای به نام گَری هینج، سفر خطرناکی را آغاز میکند. او از فرصت ایجاد شده توسط آتشسوزی بزرگ در ایالت استفاده کرده و به سمت شمال شرقی نوادا میرود تا رازی را که با هینج در ارتباط است، کشف کند.
این فیلم داستان دو خواهر دوقلو به نامهای آنا و زو را دنبال میکند. آنا با یک معاملهگر سهام آشنا میشود و او را مردی ایدهآل میداند، اما زو به او اعتماد ندارد و به دنبال کشف راز او میرود.
سَوی، زنی شجاع، برای نجات همسرش از زندان فوق امنیتی انگلستان، با وجود ۴۰۰ زندانی، ۷۵ نگهبان مسلح و ۶۰ دوربین نظارتی، نقشه فرار جسورانهای طراحی میکند.
سنپاتی، که در گذشته مبارزی آزادیخواه بود، اکنون به یاغیای تبدیل شده که علیه فساد میجنگد. او به کشور بازمیگردد تا به جوانی که با انتشار ویدیو در اینترنت، پرده از فساد سیاستمداران برمیدارد، یاری رساند.