یک مرد با از دست دادن شغلش، در آستانه نابودی مالی قرار میگیرد. او از روی ناامیدی به تجارت غیرقانونی اسلحه روی میآورد و با عمیقتر شدن در این مسیر، به یکی از بدنامترین قاچاقچیان اسلحه در جنوب هند تبدیل میشود.
روث، روزنامهنگار آمریکایی، همراه پدرش اِدِک، بازماندهی هولوکاست، به لهستان سفر میکند تا مکانهای کودکی او را ببیند. اما اِدِک، از زنده کردن خاطرات تلخ گذشته خودداری میکند و با خرابکاریهای عمدی، سفر را به ماجرایی طنزآمیز تبدیل میکند.
گرو، لوسی، مارگو، اديث و اگنس عضو جدیدی به نام گرو جونیور را به خانواده خود میپذیرند که قصد دارد پدرش را آزار دهد. گرو با دشمنی جدید به نام ماکسیم لی مال و دوست دخترش والنتینا روبرو میشود و خانواده مجبور به فرار میشوند...
نهها، زنی که حافظهاش را از دست داده، به جزیرهای آرام در اسکاتلند میرود تا زندگی جدیدی را آغاز کند. اما او نمیداند که همسرش یک راز تاریک دارد که میتواند همه چیز را خراب کند.
در یک زندان در واشنگتن دیسی، برنامهای ویژه برای پدران زندانی برگزار میشود که طی آن، دختران این پدران میتوانند در یک جشن رقص پدر و دختری با پدران خود شرکت کنند.