
کارولینای شمالی. "روبی" (جونز)، دختر گرداننده یک "کلبه شکار" نزدیک باتلاق است که با "بواک تاکمن" (هستن)، پسر یک خانواده فقیر محلی آشنا میشود. تلاشهای "بواک" برای تهیه سرمایه کسب و کار تازهاش، با مخالفت و کارشکنیهای "جیم جنتری" (مالدن) روبهرو میشود که مرد ثروتمندی است و کل منطقه رازیر نفوذ دارد ...

« كالوهرو » ( چارلى چاپلين ) كه زمانى ستاره ى بزرگ موزيكهال هاى بريتانيا در آغاز قرن بوده ، رقصنده ى جوانى به نام « ترى » ( بلوم ) را كه دست به خودكشى زده ، پيدا مى كند و به خانه مى برد . « ترى » به خاطر افسردگى از مشكلات زندگى ، دچار نوعى فلج شده اما با مراقبتهاى « كالوهرو» ، سلامتى اش را باز مى يابد ...

«كنجى واتانابه» ( شيمورا )، كارمند قديمى بخش بايگانى شهردارى، در مىيابد كه به سرطان معده مبتلا شده و بيش از شش ماه ديگر زنده نمیماند. او ابتدا میخواهد تا از آخرين روزهاى زندگی اش لذت ببرد، اما اين بی فايده است و « واتانابه » میميرد. در مراسم يادبودش، روشن میشود كه پيش از مرگ يك زمين بازى براى بچه هاى محله ساخته است.