
داستان فیلم، داستان فرد اول سازمان بریتانیا به نام «کنترل» ( جان هرت ) است که با یک اسم رمز به نام «سیرک» شناخته می شود. او یکی از جاسوسان ماهرش به نام «جیم پردیوکس» ( مارک استرانگ ) را برای ماموریتی می فرستد. جیم مامور است تا ژنرالی مجارستانی که به نظر عنصری تهدید کننده است را تفتیش کند. اما او توسط نیرو های شوروی دستگیر و زخمی می شود، از طرفی کنترل هم به همراه دستیارش «جورج اسمایلی» ( گری الدمن ) می خواهند اوضاع را مرتب کنند که در اقدامی تعجب برانگیز توسط سازمان های جهانی باز نشسته می شوند...

داستان درباره ی ناصر علی، یه موسیقیدان بسیار با استعداد است که بعد از یه مشاجره ی سخت با همسرش، همسرش ویولن ناصر علی را میشکند. اون بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد برای ویولونش یه جایگزین انتخاب کند، و حتی کار به خودکشی هم میرسد. این فیلم آخرین هفته ی زندگی ناصر علی را به تصویر میکشد...

این فیلم براساس داستانی واقعی ساخته شده است و داستان یک کارگر فاضلاب به نام لئوپولد سوشا می باشد که لوف، یک شهر تحت اشغال نازی ها در لهستان زندگی می کند. در یکی از این روزها لئوپولد با گروهی از یهودیان که در حال فرار از دست نازی ها هستند رو به رو می شود و آنها از او کمک می خواهند تا آنها را از نازی ها مخفی کند و لئوپولد نیز آنها را در ازای پول در هزارتوی فاضلاب شهر مخفی می کند و…

در حالی که اروپا به سمت یک جنگ بزرگ به پیش می رود گروهی از تفنگداران با نام های دارتانیون ،آتوس ،پوریتوس و آرامیس مامور می شوند تا به هر شکل ممکن کاردینال ریشیلیو که با نقشه ها و توطئه هایش اروپا و بخصوص انگلیس و فرانسه را به سمت یک جنگ تمام عیار می برد متوقف کنند. فیلم بر اساس رمان مشهور الکساندر دوما ساخته شده است.