

داستان این کارتون زیبا مربوط به یک پسر ۲۵ ساله به نام "فیلیپ فرای " است که در قرن بیستم زندگی می کند و شغلش رساندن پیتزا به دست مشتریان است. یه روز بر حسب اتفاق وقتی که در حال انجام کار و مشغول رساندن پیتزا به دست مشتریان بود ناخودآگاه درون دستگاهی می افتد که وی را ۱۰۰۰ سال منجمد نگه می دارد. حال او پس از ۱۰۰۰ سال از حالت انجماد خارج می شود و وارد قرن ۳۱ می شود و متوجه می شود که کل جهان تغییر کرده است و تمامی ستارگان و سیاره ها توسط انسان ها کشف شده است و موجودات فضایی وجود دارند. در همین راستا "فیلیپ فرای " با پیرمردی دانشمندی به نام "پروفسور فارنسورت "که صد و شصت سال عمر دارد آشنا می شود. در همین بین "پرفسور فارنسورت "شغلی به "فیلیپ فرای " معرفی می کند و حال "فیلیپ فرای " باید به عنوان کسی که اشیا و لوازم مختلف را به نقاط فضا می رساند فعالیت کند...


داستان سریال با ورود دانشجوی تازه واردی به نام Grace به دانشگاه Wallace و تلاش او برای ورود به انجمن خواهری عجیب و محبوب دانشگاه که Kappa Sorority نام دارد، و توسط دختر سرسخت و بدطینتی به نام Chanel Oberlin هدایت می شود آغاز می شود. اما شرایط در سال جدید متفاوت می باشد چراکه ریاست دانشگاه Dean Cathy که به شدت از انجمن خواهری و Oberlin نفرت دارد اعلام کرده که شرایط برای عضویت همه دانشجویان در گروه باید برابر باشد و در نتیجه نیاز به آزمون هایی برای ورود به انجمن می باشد. اما در نخستین آزمون ورودی به انجمن اتفاق ناگواری رخ می دهد، شخصی با به تن کردن لباس طلسم گم شده مدرسه، The Red Devil با ماشین چمن زنی به یکی از دختران حمله کرده و او را به طرز فجیعی به قتل می رساند و این قتل آغازی می شود بر یک سری قتل های مرموز و عجیب که ظاهرا ریشه در اتفاقاتی دارد که بیست سال پیش در دانشگاه رخ داده است.


فکر میکنی میتونی برقصی (So You Think You Can Dance) نام یک مجموعه تلویزیونیست که از شبکه FOX پخش می شود. در واقع مجموعه این مجموعه مسابقه ای است میان شرکت کنندگان آن که هر کدام در یکی از انواع رقص ها مهارت دارند (یا فکر میکنند مهارت دارند). شرکت کنندگان از هر جنس و هر نژاد و با هر سبک موسیقی و رقص، در این مسابقه هنر نمایی می کنند و صحنه هایی اعجاب انگیز از توان بدنی یا خنده دار از حرکات مضحکی که به نظر خودشان زیباست ارائه می نمایند. سه داور (هیئت داروری مسابقه) بر رقص آنان نظارت دارند و در پایان بر اساس نمراتی که آنان به رقصنده ها میدهند، نفر یا تیم برتر انتخاب میشود و جایزه های ارزنده ای به آنان تعلق می گیرد...


این سریال پر از دسیسه، عشق، تنش و هیجان، داستان تکان دهنده شبنم را روایت می کند که با بی عدالتی های بزرگی جان گرفت، برای غلبه بر آنها سخت تلاش کرد، در این مسیر آنچه لازم بود انجام داد و اکنون در تلاش است تا از شر آن خلاص شود. گذشته جنایی او که آمد و او را در حالی که زندگی شگفت انگیزی داشت پیدا کرد.


کرم یک تاجر موفق و وارث یک خانواده شرابساز معتبر است. در حالی که در سفر به تاکستان خانواده اش در مونته نگرو است، با سودا، دانشجوی حقوق که به عنوان بخشی از برنامه اراسموس از مونته نگرو سفر می کند، ملاقات می کند. بلافاصله جرقه ای به وجود می آید و پس از یک روز رویایی که با هم در مونته نگرو گذرانده اند، آنها توافق می کنند که دقیقا یک سال بعد در همان مکان ملاقات کنند. اما سرنوشت مداخله می کند و آنها به طور غیرمنتظره ای نه در تاکستان های مونته نگرو، بلکه در استانبول به هم می پیوندند. سودا در حالی که به مادرش در محل کار به عنوان خدمتکار در خانه یک خانواده معتبر کمک می کند، از اینکه متوجه می شود برای کرم کار می کند شوکه می شود. اگرچه کرم از دیدن سودا که از چنین ریشه های فروتنی می آید شگفت زده می شود، اما احساسات او نسبت به او غیرقابل انکار است. متأسفانه خانواده کرمس با قضاوت او موافق نیستند و در نتیجه به اندازه عشق او درگیری ایجاد می شود. با این حال، این زوج برای غلبه بر مبارزات و اختلافات طبقاتی خود دست به هر کاری می زنند - هر کاری که عشق خود را بدون محدودیت زندگی کنند.