من خیلی دوست داشتم فیلم رو ببینید جیسون بیتمن کارش عالیه
1
hoormazd_ahmadii
۸ سال پیش
لحظه ای در ابتدای فیلم حس کردم، درحال دیدن فیلمی از وودی آلن هستم...
فیلم روایت جذاب و جالبی است از یک مثلث احساسی و عاشقانه، که ذره ذره گسترش پیدا میکند و شکل واقعیت را به خودش میگیرد... هرچند که در ابتدا به رویایی ترین شکل ممکن سپری میشود...!
به نظرم صحیح تر بود اگر ژانر فیلم را تراژدی - درام میگذاشتند، تا کمدی - درام، زیرا سکانس های فیلم، دیالوگ های فیلم، غم و اندوه عظیمی را در خودشون نهفته اند که بیننده حتی لحظه ای متوجه کمدی در این اثر نمیشود، مگر کمدیی سیاه.
همانطور که قبل تر گفتم، فیلم به طرز عجیبی بیننده را به یاد آثار وودی آلن میاندازد و در بطن داستانی خودش همراه میکند.
مشخصا، نکته بسیار نمایان این اثر، چیزی نیست جز بازی شاهکار و زیبای اولیویا واید، بازیگری که فقط با چشمان خیره کننده اش، به ظاهر و باطن فیلم، جلایی خارق العاده میبخشد که بیننده حتی یک لحظه در مدت زمان حضور اولیویا در سکانس ها توان پلک زدن را هم ندارد. بازی جیسون نیز، دست کمی از بازی اولیویا ندارد، هرچند، بازی در نقش های شبیه بهم جیسون، تجربه بسیار زیادی به اون در این راه داده است.
در پایان، همه چیز فیلم خوب بود، جز پایانش... سرانجام شخصیت اصلی داستان، اصلا آن چیزی که بیننده انتظارش را میکشد نیست و انگار، انفجاری از غم و اندوه را در پایان فیلم شاهد هستیم. انفجاری بزرگ و سخت به نام تنهایی...!
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
یه لحظه فک کردم ژابی آلونسو هست !!!
وقت تلف کردنه . . . اگه از فیلم های فانتزی خوشتون میاد dl کنید ( و ژابی آلونسو :))))!!!!
این هم از اون دسته فیلم های بخت برگشته هست که قبل از اکران به شکل مرموزی توی اینترنت انتشار پیدا میکنه ! فیلم قراره تازه ۱۴ شهریور اکران بشه !
جالب نبود
آقا پس چرا ديدگاه منو نشون نميدين !؟ بده زير نويس فيلمو معرفي كردم !؟
خوشم نیومد
من خیلی دوست داشتم فیلم رو ببینید جیسون بیتمن کارش عالیه
لحظه ای در ابتدای فیلم حس کردم، درحال دیدن فیلمی از وودی آلن هستم...
فیلم روایت جذاب و جالبی است از یک مثلث احساسی و عاشقانه، که ذره ذره گسترش پیدا میکند و شکل واقعیت را به خودش میگیرد... هرچند که در ابتدا به رویایی ترین شکل ممکن سپری میشود...!
به نظرم صحیح تر بود اگر ژانر فیلم را تراژدی - درام میگذاشتند، تا کمدی - درام، زیرا سکانس های فیلم، دیالوگ های فیلم، غم و اندوه عظیمی را در خودشون نهفته اند که بیننده حتی لحظه ای متوجه کمدی در این اثر نمیشود، مگر کمدیی سیاه.
همانطور که قبل تر گفتم، فیلم به طرز عجیبی بیننده را به یاد آثار وودی آلن میاندازد و در بطن داستانی خودش همراه میکند.
مشخصا، نکته بسیار نمایان این اثر، چیزی نیست جز بازی شاهکار و زیبای اولیویا واید، بازیگری که فقط با چشمان خیره کننده اش، به ظاهر و باطن فیلم، جلایی خارق العاده میبخشد که بیننده حتی یک لحظه در مدت زمان حضور اولیویا در سکانس ها توان پلک زدن را هم ندارد.
بازی جیسون نیز، دست کمی از بازی اولیویا ندارد، هرچند، بازی در نقش های شبیه بهم جیسون، تجربه بسیار زیادی به اون در این راه داده است.
در پایان، همه چیز فیلم خوب بود، جز پایانش...
سرانجام شخصیت اصلی داستان، اصلا آن چیزی که بیننده انتظارش را میکشد نیست و انگار، انفجاری از غم و اندوه را در پایان فیلم شاهد هستیم. انفجاری بزرگ و سخت به نام تنهایی...!