نیک کاراوی (توبی مگوایر) که در جزیره لانگ زندگی میکند، مجذوب گذشته مرموز و سبک زندگی اسراف کارانه همسایه خود جی گتسبی (دی کاپریو) میشود. او به سمت گتسبی کشیده میشود تا شاهدی بر تراژدی زندگی او باشد...
نیک کاراوی (توبی مگوایر) که در جزیره لانگ زندگی میکند، مجذوب گذشته مرموز و سبک زندگی اسراف کارانه همسایه خود جی گتسبی (دی کاپریو) میشود. او به سمت گتسبی کشیده میشود تا شاهدی بر تراژدی زندگی او باشد...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
خطر اسپویل ...
.
.
.
.
.
.
آخرش خیلی غمگینشد واقعا دلم برای گتسبی سوخت ، چه معشوقه بی وفایی داشت و چه تنهایی دلگیری....
یادداشتی بر فیلم گتسبی بزرگ به کارگردانی باز لورمن
قبل از هر چیز باید به رمان گتسبی بزرگ از اسکات فیتز جرالد اشاره کنم.این رمان اولین بار در سال ۱۹۲۵ منتشر شد.گر چه پس از انتشار محبوبیت و فروش چندانی به دست نیاورد اما پس از مرگ زود هنگام اسکات فیتزجرالد و پایان جنگ جهانی دوم کم کم طرفداران خودش را بدست آورد و به یکی از بزرگترین رمان های قرن بیستم تبدیل شد تا جایی که در سال ۱۹۹۸ توسط کتابخانه مدرن به عنوان دومین رمان بزرگ قرن انتخاب شد.
نقد فیلم(خطر لو رفتن فیلم)
در طول تاریخ سینماگران زیادی دست به اقتباس از رمان های ادبی زده اند که به نظر من کار بسیار خطرناکی است.از قدیمی ترین این اقتباس ها که تا حدودی موفق بود فیلم بر باد رفته بود.قطعا یکی از موفق ترین افراد در اقتباس از رمان های ادبی استنلی کوبریک بود که بیشتر فیلم هایش هم اقتباس ادبی هستند.کوبریک با اینکه خیلی به کتاب ها وفادار نبود اما فیلم های بسیار خوب و ماندگاری ساخت از جمله فیلم ۲۰۰۱:اودیسه فضایی که بهترین فیلم کوبریک از یک نظر من است.اما بعضی از کارگردانان که مدیوم سینما را نمی دانستند و بلد نبودند که چطور عناصر یک اثر مکتوب را به سینما تبدیل کنند فیلم های بسیار بدی ساختند.یکی از مهم ترین آنها همین فیلم باز لورمن است که می توان ایرادات بسیاری از آن گرفت.
ایده ی اینکه نیک پیش فردی می رود و داستان را برایش تعریف می کند و بعدا آن را به تحریر در می آورد ضعف کارگردان در اقتباس از رمانی که به زبان اول شخص و نه سوم شخص یا دانای کل نوشته شده است را نشان می دهد.
باز لورمن اصلا نمی تواند فیلم را از زاویه دید نیک که یک شخصیت از داستان است به درستی روایت کند.در فیلم هیچ چیز قابل ملموسی وجود ندارد.نه عشق ساخته می شود و نه خیانت.کارگردان از همان ابتدا بد شروع می کند.از همان ورود نیک به امارت تام بیوکنن کارگردان به رمان خیانت می کند.شخصیت تام که با دو جمله از راوی تعریف می شود.ریتم فیلم بسیار سریع و تند است و این باعث می شود که کارگردان نتواند تقریبا هیچ کدام از روابط بین کاراکتر ها را به تصویر بکشد. نه نشان می دهد که رابطه ی بین تام و دیزی سرد شده است و نه علاقه ی نیک و جوردن را که در کتاب وجود دارد به تصویر می کشد.بد ترین شخصیت پردازی قطعا متعلق به جی گتسبی است.نوع شخصیت پردازی گتسبی در رمان به این صورت است که ما در ابتدا هیچ چیز درباره او نمی دانم سپس در طول داستان شایعاتی درباره او می خوانیم و بعدش پیوسته در طول داستان به حقایق زندگی تراژدیک وی پی می بریم.لورمن هم سعی کرد همین کار را تکرار کند که شکست خورد به طوری که در آخر فیلم بیننده اصلا برای گتسبی ناراحت نمی شود.قسمتی که نیک به میهمانی می رود و شایعات را از دهن افرادی که به سرعت از کنار وی می گذرند می شنود بسیار مضحک است. کارگردان در آن بخشی که کودکی گتسبی را به سرعت نشان می دهد آسیب بزرگی به فیلم می زند.بهتر بود ما این قسمت را از زبان خود جی می شنیدیم و حتی راوی یعنی نیک هم آن را تعریف نمی کرد.
در رمان چند نماد وجود دارد.وست اگ که نماد طبقه تازه به دوران رسیده است،ایست اگ که نماد طبقه اشراف قدیمی است،چشم های دکتر اکلبرگ که نماد چشم های خدا که نظاره گر گناهان افرادی است که از دره خاکستری عبور می کنند،خود دره خاکستری که نماد افراد فقیری است که از نصیبشان از عصر جاز و رویای امریکایی ها فقط بدبختی و خاکستر است،چراغ سبز اسکله و غیره.کارگردان که اصلا کاری به وست اگ ایست اگ ندارد.لورمن سعی می کند چشمان دکتر اکلبرگ را به عنوان چشمان خدا نشان دهد اما این قدر بد این کار را می کند که بیننده با خود میگوید «فهمیدم که منظورت از چشم ها چیست،نمی خواهد سی بار آن ها را نشان دهی»چراغ سبز اسکله هم همینطور.این قدر آن را در اسکله می بینیم که از آن خسته می شویم.
فیلم در به نمایش گذاشتن عصر جاز نا موفق است.عصر جاز به دوره ای پس از جنگ جهانی اول گفته می شود که با رکود بزرگ پایان یافت. در این دوره موسیقی و رقص در آمریکا محبوبیت فراوانی یافت و همینطور به تعداد میلیونر های امریکایی روز به روز اضافه می شد.فیلم بسیار پر زرق و برق است و همین ویژگی به نقطه ضعف آن تبدیل می شود.مهمانی های گتسبی خیلی بد است.مشکل اصلی فیلم اما همین ریتم تند است.کارگردان با استفاده از بازیگران مشهور و لباس های پرزرق و برق و موسیقی متن سعی می کند نقاط ضعف فیلم را پنهان کند که نه تنها نمی تواند بلکه مشکلی به مشکلات فیلم می افزاید.بازی بازیگر ها به جز دیکاپریو (که به نظرم کلیشه ای بازی کرد) بد است.مگوایر هم از همه بدتر بازی می کند.شخصیتش کلا اضافه حس می شود.راوی خیلی بدی هم هست
یکی از بدترین قسمت های فیلم پایانش است که سعی می کند شاعرانه و تراژدیک باشد اما نیست.با موسیقی و اسلوموشن فرو رفتن و غرق شدن فیلم تراژدیک ساخته نمی شود.در پایان رمان و خاکسپاری گتسبی افراد خیلی کمی شرکت می کنند از جمله پدر وی اما خاکسپاری گتسبی در فیلم با گریه کردن و نشان دادن سوگواری نیک جایگزین شده است.فیلم نشان نمی دهد که نیک به شهر خود برمیگردد.فیلم به تماشاگر وقت نمی دهد تا پایان غم انگیز فیلم را درک کند.یکی از بدترین فیلم هایی است که در آخر آن شخصیت اصلی می میرد.اگر کارگردانی را یک فرد با تجربه به دست می گرفت قطعا با فیلم بهتری طرف بودیم.همانطور که گفتم عشق در فیلم در نمی آید.عشق با نشان دادن صحنه های غیر اخلاقی در نمی آید.کارگردان یکم فیلم عاشقانه خوب می دید و یاد می گرفت که چطور فیلم عاشقانه بسازد.چطور با میزانسن درست جمله های کتاب را به مضمون سینمایی تبدیل کند.لورمن باید فیلم در حال و هوای عاشقی یعنی شاهکار وونگ کار وای را می دید که بدون صحنه های غیر اخلاقی عشق می سازد.در آخر هم بگم که بیشتر نارضایتی من از فیلم به تصویر نکشیدن نادرست و بد این جمله بود که دیزی و تام لیاقت این همه توجه و احترام و ادب از جانب گتسبی را نداشتند.
۱/۱۰
عالی بود واقعا ولی به پای تایتانیک نمیرسید
تقریبا ۶۰ درصد اول فیلم کاملا حوصله سر بره به طوری که من بعد از یه ساعتو نیم خسته شدم و بقیشو گذاشتم برای یک ساعت بعد دیدم،اما چهل پنجاه دقیقه اخر تقریبا خیلی چیزارو روشن میکنه و به فیلمی بی معنی(از نظر من)معنا میبخشه و فیلمو بالا میکشه،روند فیلم خیلی کنده و کسایی که حوصله اینجور فیلم هارو ندارند،نمیتونن تا اخر تحمل کنن،اشکالاتی هم داره ولی در مجموع با بازی دیکاپریو فیلم بدی از اب در نیومده،فضای فیلم رو هم خیلی دوست داشتم.
امتیاز مد نظر من طی تماشای فیلم ۶ یا هفت بود،اما نیمه پایانی به ۸ رسوند.
کتاب گتسبی فوق العاده اس نشون میده چجوری یه زنمی تونه باعث نابودی دو مرد بشه
من موندم واس چی اومدین دارین نظرا رو میخونید؟؟؟؟به بازی لئو مگه شک دارین؟؟؟!!!!همین الان برو دانلودش کن!
هم رمان ضعیفی داره هم فیلم ضعیف
بیشتر کسانیم که از فیلم خوششون اومده در اصل شیفته بازی دیکاپریو شدن نه داستان ...
یک داستان فوق العاده و نه تخیلی و غیر واقعی