مایک بدل کار، قاتلی سریالی است که کارش تعقیب و کشتن دختران جوان می باشد. او این کار را نه با وسایل معمول، بلکه به وسیله اتومبیل خود که نام ضد مرگ به آن داده، انجام می دهد. اما آخرین شکارهای او که سه دختر ماجراجو هستند، قصد ندارند به آسانی تسلیم وی شوند. پس از تعقیب و گریزی پر مخاطره، مایک که دریافته نمی تواند این لقمه گلوگیر را ببلعد، از دخترها عذرخواهی می کند. اما دخترها جز با کشتن وی راضی نمی شوند...
مایک بدل کار، قاتلی سریالی است که کارش تعقیب و کشتن دختران جوان می باشد. او این کار را نه با وسایل معمول، بلکه به وسیله اتومبیل خود که نام ضد مرگ به آن داده، انجام می دهد. اما آخرین شکارهای او که سه دختر ماجراجو هستند، قصد ندارند به آسانی تسلیم وی شوند. پس از تعقیب و گریزی پر مخاطره، مایک که دریافته نمی تواند این لقمه گلوگیر را ببلعد، از دخترها عذرخواهی می کند. اما دخترها جز با کشتن وی راضی نمی شوند...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
برای درک بهتر این فیلم و زیر سوال نبردن یکی از نابغه های سینما خواندن این متن و توصیه میکنم.
اگر به نقدهای آمریکایی که در سال ۲۰۰۷ بر فیلم گرایندهاوس نوشته شد رجوع کنید به سختی می توانید متنی را پیدا کنید که دو فیلم سیاره ترور (رابرت رودریگز) و ضد مرگ (کوئنتین تارانتینو) را از هم جدا کرده و به طور مستقل به آنها پرداخته باشد.سینما دوستان و منتقدان آمریکایی که درآن سال به تماشای گرایندهاوس نشستند شاید در دهه های ۶۰ و ۷۰ از مخاطبان یا دوستداران فیلم های (( گرایندهاوس)) نبوده باشند اما با فرهنگ این نوع آثار و مفهوم این کلمه به خوبی آشنا هستند و آن را درک میکنند.آنها از همان لحظه ایی که با خبر ساخته شدن چنین فیلمی روبه رو شدند میدانستند که قرار نیست در انتظار اثری متعارف به کارگردانی رودریگز و تارانتینو باشند بلکه قرار است فیلم هایی را تماشا کنند که دو عاشق سینما به تقلید از آن نوع آثار و برای به وجود آوردن همان نوع لذت (( غیرروشنفکرانه)) و ((سطحی)) ساخته اند .فیلم هایی با بازیگری و متن و کارگردانی کاملا ناشیانه که جذابیت خود را از گل درشت ترین شکل خشونت و ترس و تعلیق و جذابیت های ممنوع می گیرند. این دسته از مخاظبان می دانستند که اگر از این نوع آثار خوششان نمی آید نباید به صرف اسم و رسم کارگردان ها برای تماشایش بروند و می دانستند که اگر می روند قرار است ببینند که آیا این ۲ فیلمساز حرفه ای موفق شده اند تقلیدی باورپذیر از آن نوع فیلم ها به وجود آورند یا نه.
ضد مرگ قرار است چنین فیلمی باشد و اگر از همین جایگاه به بررسی اش بنشینیم متوجه می شویم با فیلمی بسیار مفرح و جذاب طرفیم که اتفاقا بخش اصلی لذت تماشایش همین تقلید آگاهانه ی فیلمساز از آن نوع فیلم هاست.
ضد مرگ در نوع خود فیلمی منسجم و بی نقص است در کارنامه فیلمساز نابغه ایی که از ابتدا مشغول ساختن فیلم هایی شخصی بوده تا خودش را به عنوان اولین تماشاگر راضی کند و خب با توجه به نسبت میان فیلم ضد مرگ و فرهنگ آمریکایی قابل درک است که چرا منتقدان و سینما دوستان آن کشور اغلب از فیلم تعریف کرده اند و چرا سینما دوستان و منتقدان ایرانی و گاهی اروپایی به شکلی با آن روبه رو شده اند که انگار تارانتینو برای چند ماه تبدیل به یک بنجل ساز شده و نفهمیده مشغول ساخت چه فیلم ضایع ای است.
قاتل سریالی فقط دکستر ودیگر هیچ... :)
خطر لو رفتن(البته شاید)
.
.
فیلم ایده ی خوبی دارد: بدل کاری که کسی او را نمی شناسد و فیلم های که او در آن ها بدل کار بوده به یاد نمی آورد سعی می کند با استفاده از ماشین، چیزی که شخصیتش با آن شکل گرفته خودش رو اثبات کند.
رابطه ی بدل کار با ماشین پُر است از عشق و نفرت و او دوست دارد با گرایشی سادیستی این رابطه را نابود کند و به نوعی از خودش انتقام بگیرد و باقی ماجرا...
متاسفانه تارانتینو پرداخت خوبی از این ایده ندارد (البته به نطر می رسد عدم پردازش ایده، بیشتر عمدی بوده) و تارانتینو با تکرار خودش و وام گرفتن از فیلم های قبلیش یه جوری فیلم رو جمع وجور کرده...
یادمه اون موقع ها بعد از دیدن این فیلم از فرط عصبانیت بلافاصله دی وی دی فیلم رو شکستم...یه وضعی بود...
شمام از رنگ های تند پوسترهای تارانتینو خوشتون میاد یا فقط من اینجوری ام؟!!!...
خود کویینتین گفته بود قصد ساختن یه فیلم اشغال رو داره و اینو ساخت که بین فیلمای اشغال از همه بهتره ۷ از ۱۰
تو که کامل فیلمو تعریف کردی
خلاصه فیلم رو نخوندید
اسپویله
فیلم خیلی عجیبیه شبیه بازی کامپیوتریه. کلا فلسفه فیلمای تارانتینو عجیبه یا باید عاشقش بشی یا از ته دل ازش بدت بیاد