فیلم در جریان جنگ عراق به زندگی گروهی از مردم کرد در مرز ترکیه و ایران میپردازد. کاک ستلایت علاوه بر نصب آنتن های ماهواره برای اهالی اردوگاه پناهجویان، سر دسته گروهی از بچه های دهکده نیز هست که کارشان جمع آوری مین های پیرامون دهکده است. تا اینکه آگرین به همراه برادرش وارد دهکده میشوند. آگرین در جریان حمله نیروهای عراقی به حلبچه، توسط سربازانی که والدینش را کشته اند مورد تجاوز قرار میگیرد. فشار روانی ناشی از این حوادث است که جریان اصلی فیلم را رقم میزند.
فیلم در جریان جنگ عراق به زندگی گروهی از مردم کرد در مرز ترکیه و ایران میپردازد. کاک ستلایت علاوه بر نصب آنتن های ماهواره برای اهالی اردوگاه پناهجویان، سر دسته گروهی از بچه های دهکده نیز هست که کارشان جمع آوری مین های پیرامون دهکده است. تا اینکه آگرین به همراه برادرش وارد دهکده میشوند. آگرین در جریان حمله نیروهای عراقی به حلبچه، توسط سربازانی که والدینش را کشته اند مورد تجاوز قرار میگیرد. فشار روانی ناشی از این حوادث است که جریان اصلی فیلم را رقم میزند.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بارها در طول فیلم اشک ریختم-فیلمی غیرقابل پیش بینی که جلوتر از مخاطب حرکت میکنه و به بهترین نحو حرفشو میزنه
آفرین به قبادی به خاطر ساخت این فیلم، ای کاش سیاست زده نمیشد و به شعار دادن نمی افتاد، ای کاش...
این فیلم از قلب بهمن قبادی بود، فارغ از سیاست وجناح و هر چیز دیگه ای۹/۱۰
یک فیلم درجه یک که فکر می کنم می بایست بسیار بیش از این ها مطرح می شد.
شک نکنید در خوب بودنش
علاوه بر اینکه به شدت فیلمه خوبی بود اهنگسازی استاد علیزاده بازم مثله همیشه شاهکار بود
انگار تو تموم فیلم ماری دور گلوم چنبره زده بود و هر وقت موسیقی تم بالا می اومد چنبره هم تنگتر می شد .
اسپویل سکانسی که کفش های دختر رو لبه پرگاه جا مونده ان بی نظیره
لعنت به جنگ
لعنت به بدبختی ها
لعنت به نابرابری
چرا همه ی مردم دنیا نمیتونن خوشبخت باشن ؟
فیلم های بهمن قبادی فوق العاده ان
مخصوصا این فیلم
۱۰ از ۱۰
یک زندگی قابل لمس...