شاید هوش مندانه ترین بخش فیلم ، انتخاب عنوان فیلم بوده ........ گم شده در ترجمه ..... حالا چرا ؟ دو نفر داریم ، به وضوح نمی تونن با اطرافیانشون ارتباط برقرار کنن ، اطرافیانشون اصلا نمی فهمن که ایندو چه احساسی دارن از زندگی چه می خوان و براشون چی مناسبه... ایا برای فهموندن و القای این مطلب و قرار دادن بیننده به جای این دو بهتر از این می شد عمل کرد .... این که این دو نفرو ببری ژاپن ، توی کشوری که تقریبا هیچی از زبانشون بلد نیستی ، و اختلاف فرهنگی عمیقی باهشون داری و حتی از نظر فیزیکی هم متفاوتی ( اختلاف قد بیل مورای دقت کنید ) و به طور خلاصه دو کانتکست کاملا متفاوت که هیچی شو از این نمی تونی به اون یکی ترجمه کنی و یا به سختی میشه . دختری که دوست پسرش دغدغه و احساساتش رو درک نمیکنه .. مرد میانسالی که زنش توی عالم دیگس اصلا ... همین بس که توی تاکسی نشستی و تابلو های دنیای اطراف به زبان ژاپنی در ذهنت ( شیشه در عقب تاکسی ) منعکس میشه.
سر همین قضیه به این فیلم ۱۰ دادم .
27
yasomid3
۹ سال پیش
نقد فیلم:
کمتر فیلمی با وجود بوجه کم و شرایط سخت تولید به این مرتبه از موفقیت می رسد که هم در جشنواره های معتبر شگفتی ساز شود و هم نزد مخاطبان و منتقدان و دوستداران جدی سینما فیلمی فوق العاده زیبا و تماشایی خوانده شود. گمشده در ترجمه (گمشده در غربت) از آن دست فیلمهاست. فیلمهایی که هرچه بگذرد رنگ کهنگی به خود نمی گیرد و در جامعه مدرنیته کنونی که افراد بیش از گذشته از هم فاصله می گیرند و با آنکه در جمع زندگی می کنند اما تنها هستند پر رنگتر و با قدرت بیشتر به پیش می رود.سوفیا کاپولا دختر فرانسیس فورد کاپولای بزرگ، در دومین ساخته سینمایی خود خالق اثریست بس شگرف، بسیار تاثیر گذار و ملموس. گمشده در ترجمه برای مردمی که در قرن بیست و یکم زندگی می کنند بیش از هر زمان دیگری تاثیر گذار و باور پذیر است.فیلمی که در زمان امروز مانند یک مرهم عمل می کند و اثر می گذارد.فیلم درباره زندگی دو انسان تنهاست که از قضای روزگار به هم می رسند. دو انسان تنها و مایوس و سرد که حتی توسط نزدیکترین کسانشان هم درک نمی شوند.فیلم به خوبی نحوه ی شکل گیری ارتباط بین آن دو را به تصویر می کشد و مخاطب را به خوبی با حس تنهایی و پوچی شخصیتهای داستانش آشنا می کند.باب و شارلوت پس از آشنایی و با وجود اختلاف سنی زیاد ، به نکات مشترک زیادی که بینشان موجود است پی می برند و رابطه ی دوستی عمیقی بینشان شکل می گیرد و در مدت کوتاهی که با هم هستند گشتی در دنیای اطراف خود می زنند. سوفیا کاپولا به زیبایی تنهایی شخصیتهای فیلمش را به بیینده نشان می دهد. یاس و ناامیدی کاراکترهای فیلم با بازیهای یکدست و روان، باور پذیر هستند. بیینده احساس می کند در این زندگی با آنها شریک است، در بعضی سکانسها همزاد پنداری می کند و در برخی دیگر قضاوت. بیل مورای شخصیت درونی یک بازیگر کهنه کار را که در حال سپری کردن دوره افول خود است به زیبایی هرچه تمام تر و بدون هیچ کم و کاستی ایفا می کند.اسکارلت جوهانسون هم که با این فیلم به شهرت رسید، نقش خود را به خوبی ایفا می کند، بی کم و کاست.فیلم در حال روایت سیار ماهرانه و باور پذیر یک داستان بسیار ساده است.فیلمنامه ای ساده و در عین حال فوق العاده زیبا که حتی توانست اسکار بهترین فیلمنامه را هم برای کاپولا به ارمغان بیاورد. ریتم فیلم آرام است اما با این وجود ضرب آهنگ معقولی دارد و بیننده احساس کسالت نمی کند. سوفیا کاپولا خط داستان، فراز و فرود و دیالوگ های خوبی را انتخاب کرده و با دقت تمام در دل فیلمنامه جای داده است به طوری که فیلم به هیچ وجه گرفتار شعارزدگی نمی شود و حرفهایش را زیر پوستی بیان می کند. سوفیا کاپولا به عنوان فیلمنامه نویس به خوبی روابط را کنترل کرده است همین امر باعث ایجاد شناخت نسبت به شخصیتها شده است. کاراکترها برای ما عجیب و غریب نیستند، بیگانه نیستند.درباره دکوپاژ و میزان سنها باید گفت با کلیت فیلم همخوانی بسیار دقیقی دارد. کارگردان به بهترین شکل فیلم را پیش می برد. فیلمبرداری خوب و بجاییدارد، قاب نمی گیرد، بیرون نمی زند و به بهترین شکل در خدمت کارگردان و فیلم است، به طوری که حضورش را در طول فیلم کمتر احساس می کنیم.موسیقی فیلم هم کارکرد بسیار موثر و بجایی دارد.و دلیل انتخاب ژاپن به عنوان لوکیشن اصلی فیلم حاکی از زندگی ماشینی و بیروح ژاپنی ها دارد. انسانهایی که بیش از همه جوامع غرق در تکنولوژیهای مدرن شده اند و کمتر با هم ارتباط برقرار می کنند. سوفیا کاپولا در انتخاب لوکیشن ها عالی عمل کرده و تصاویری بدیع و تازه را برای بیننده خلق می کند.سوفیا کاپولا با ساخت این فیلم نشان داد کارگردانی است که باید منتظر کارهای بعدی او ماند. کارگردانی که نبوغ خود را در سینما از پدر به ارث برده اما با این فیلم از زیر سایه خانواده خود بخصوص پدر خارج شده است.در نهایت، این فیلم رو می توان معجونی از کمدی، درام و رومانس تلقی کرد. کمدی ای که در بعضی لحظات شما را رو از ته دل می خنداند، درامی که تا مدت ها شما رو در حسرت قرار میدهد و رومانسی که به شما معنای واقعی دوست داشتن و تفاهم رو معرفی می کند...
22
a_tajbakhsh
۹ سال پیش
چند تا نکته واسه اونایی که میخوان فیلمو دانلود کنن .
من خودم به خاطرِ تعداد آرا IMDb و متا و اسکارلت دانلود کردم و دیدم , اما واقعا چیزِ خاصی نداشت .
اونایی که به این فیلم میگن خاص که اصلا ولشون کنین :| اتفاقا یه فیلمِ عامیانه و ساده بود .
و هیچگونه تفسیری هم نداره , اینی که بعضیا از فیلم خوششون اومده و یه سری موضوعاتِ بی ربط رو به فیلم ربط میدن اصلا اینجوری نیست , راجع به سادگیه فیلمنامه همینو بس که خلاصه داستانو شما نگاه کنید ۱ خطه , همین ۱ خط یعنی کُلِ فیلم ! یعنی انتظارِ هیچ حاشیه ای تویِ داستان نباشید کاملا همین ۱ خطه و هیچ پیچیدگیی نداره .
البته اینارو واسه این نگفتم که بگم فیلمِ بدیه , فقط واسه این گفتم که دیگه جوگیر نشید فکر کنید الان یه فیلمِ استثنایی جلوتونه :D یه فیلمِ ساده , با یه فیلمنامه ساده که برایِ سرگرمی خوبه , تنها چیزی که قوی بود بازیه ۲ نقش اصلی یعنی اسکارلت و بیل بود که کامل تو نقششون حل شده بودن بقیه چیزایِ فیلم عادی بود .
نمره ی من به این فیلم ۶ از ۱۰ .
8
asmon77
۹ سال پیش
گول نظرات رو نخورین ارزش دیدنن ندارد.داستان فیلم مثل شخصیت هاش پوچه .چطور به این اسکار دادن آخه، ۶ زیادیه واسش
6
امیر بنی زمان
۹ سال پیش
به نظر من خیلی خوب تونسته بود گم شدن آدما در عین شلوغی اطرافشون برای پیدا کردن خود واقعی شون و چیزی که واقعا باید باشن و می خوان باشن رو نشون بده . اسکارلت یه نامزد خوب و ساده داشت ولی با این حال اصلن اونو درک نمی کرد و تو زندگیش هیچ انگیزه و هیجانی برای ادامه زندگی نبود و بیل موری هم که بحران شخصیتی تو میانسالی و اینکه بعد از این همه زندگی کردن و بچه دار شدن حس می کرد حتی برای بچه هاش بود و نبودش مهم نیست رو به خوبی نشون داد به نظرم بازیه بازیگرای نقطه ی قوت این فیلم بود من امتیاز ۸ رو می دم از ۱۰ به این فیلم
6
محمد
۱۱ سال پیش
فیلم جالبیه. ولی امتیازش از نظر من در حد ۷/۸ نیست. ولی بالاخره اسکارلت یوهانسون همیشه عالیه.
5
hadi112318
۹ سال پیش
این فیلم حال آدم خوب میکنه ... بهترین فیلم خانوم کاپولا و البته اسکارلت جوهانسون
4
mahmt.khan
۹ سال پیش
زیبایی ,غم و احساس شادی رو تو این فیلم یجا دیدم ... ۱۰/۱۰
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
شاید هوش مندانه ترین بخش فیلم ، انتخاب عنوان فیلم بوده ........ گم شده در ترجمه ..... حالا چرا ؟
دو نفر داریم ، به وضوح نمی تونن با اطرافیانشون ارتباط برقرار کنن ، اطرافیانشون اصلا نمی فهمن که ایندو چه احساسی دارن از زندگی چه می خوان و براشون چی مناسبه...
ایا برای فهموندن و القای این مطلب و قرار دادن بیننده به جای این دو بهتر از این می شد عمل کرد ....
این که این دو نفرو ببری ژاپن ، توی کشوری که تقریبا هیچی از زبانشون بلد نیستی ، و اختلاف فرهنگی عمیقی باهشون داری و حتی از نظر فیزیکی هم متفاوتی ( اختلاف قد بیل مورای دقت کنید ) و به طور خلاصه دو کانتکست کاملا متفاوت که هیچی شو از این نمی تونی به اون یکی ترجمه کنی و یا به سختی میشه .
دختری که دوست پسرش دغدغه و احساساتش رو درک نمیکنه .. مرد میانسالی که زنش توی عالم دیگس اصلا ...
همین بس که توی تاکسی نشستی و تابلو های دنیای اطراف به زبان ژاپنی در ذهنت ( شیشه در عقب تاکسی ) منعکس میشه.
سر همین قضیه به این فیلم ۱۰ دادم .
نقد فیلم:
کمتر فیلمی با وجود بوجه کم و شرایط سخت تولید به این مرتبه از موفقیت می رسد که هم در جشنواره های معتبر شگفتی ساز شود و هم نزد مخاطبان و منتقدان و دوستداران جدی سینما فیلمی فوق العاده زیبا و تماشایی خوانده شود. گمشده در ترجمه (گمشده در غربت) از آن دست فیلمهاست. فیلمهایی که هرچه بگذرد رنگ کهنگی به خود نمی گیرد و در جامعه مدرنیته کنونی که افراد بیش از گذشته از هم فاصله می گیرند و با آنکه در جمع زندگی می کنند اما تنها هستند پر رنگتر و با قدرت بیشتر به پیش می رود.سوفیا کاپولا دختر فرانسیس فورد کاپولای بزرگ، در دومین ساخته سینمایی خود خالق اثریست بس شگرف، بسیار تاثیر گذار و ملموس. گمشده در ترجمه برای مردمی که در قرن بیست و یکم زندگی می کنند بیش از هر زمان دیگری تاثیر گذار و باور پذیر است.فیلمی که در زمان امروز مانند یک مرهم عمل می کند و اثر می گذارد.فیلم درباره زندگی دو انسان تنهاست که از قضای روزگار به هم می رسند. دو انسان تنها و مایوس و سرد که حتی توسط نزدیکترین کسانشان هم درک نمی شوند.فیلم به خوبی نحوه ی شکل گیری ارتباط بین آن دو را به تصویر می کشد و مخاطب را به خوبی با حس تنهایی و پوچی شخصیتهای داستانش آشنا می کند.باب و شارلوت پس از آشنایی و با وجود اختلاف سنی زیاد ، به نکات مشترک زیادی که بینشان موجود است پی می برند و رابطه ی دوستی عمیقی بینشان شکل می گیرد و در مدت کوتاهی که با هم هستند گشتی در دنیای اطراف خود می زنند. سوفیا کاپولا به زیبایی تنهایی شخصیتهای فیلمش را به بیینده نشان می دهد. یاس و ناامیدی کاراکترهای فیلم با بازیهای یکدست و روان، باور پذیر هستند. بیینده احساس می کند در این زندگی با آنها شریک است، در بعضی سکانسها همزاد پنداری می کند و در برخی دیگر قضاوت. بیل مورای شخصیت درونی یک بازیگر کهنه کار را که در حال سپری کردن دوره افول خود است به زیبایی هرچه تمام تر و بدون هیچ کم و کاستی ایفا می کند.اسکارلت جوهانسون هم که با این فیلم به شهرت رسید، نقش خود را به خوبی ایفا می کند، بی کم و کاست.فیلم در حال روایت سیار ماهرانه و باور پذیر یک داستان بسیار ساده است.فیلمنامه ای ساده و در عین حال فوق العاده زیبا که حتی توانست اسکار بهترین فیلمنامه را هم برای کاپولا به ارمغان بیاورد. ریتم فیلم آرام است اما با این وجود ضرب آهنگ معقولی دارد و بیننده احساس کسالت نمی کند. سوفیا کاپولا خط داستان، فراز و فرود و دیالوگ های خوبی را انتخاب کرده و با دقت تمام در دل فیلمنامه جای داده است به طوری که فیلم به هیچ وجه گرفتار شعارزدگی نمی شود و حرفهایش را زیر پوستی بیان می کند. سوفیا کاپولا به عنوان فیلمنامه نویس به خوبی روابط را کنترل کرده است همین امر باعث ایجاد شناخت نسبت به شخصیتها شده است. کاراکترها برای ما عجیب و غریب نیستند، بیگانه نیستند.درباره دکوپاژ و میزان سنها باید گفت با کلیت فیلم همخوانی بسیار دقیقی دارد. کارگردان به بهترین شکل فیلم را پیش می برد. فیلمبرداری خوب و بجاییدارد، قاب نمی گیرد، بیرون نمی زند و به بهترین شکل در خدمت کارگردان و فیلم است، به طوری که حضورش را در طول فیلم کمتر احساس می کنیم.موسیقی فیلم هم کارکرد بسیار موثر و بجایی دارد.و دلیل انتخاب ژاپن به عنوان لوکیشن اصلی فیلم حاکی از زندگی ماشینی و بیروح ژاپنی ها دارد. انسانهایی که بیش از همه جوامع غرق در تکنولوژیهای مدرن شده اند و کمتر با هم ارتباط برقرار می کنند. سوفیا کاپولا در انتخاب لوکیشن ها عالی عمل کرده و تصاویری بدیع و تازه را برای بیننده خلق می کند.سوفیا کاپولا با ساخت این فیلم نشان داد کارگردانی است که باید منتظر کارهای بعدی او ماند. کارگردانی که نبوغ خود را در سینما از پدر به ارث برده اما با این فیلم از زیر سایه خانواده خود بخصوص پدر خارج شده است.در نهایت، این فیلم رو می توان معجونی از کمدی، درام و رومانس تلقی کرد. کمدی ای که در بعضی لحظات شما را رو از ته دل می خنداند، درامی که تا مدت ها شما رو در حسرت قرار میدهد و رومانسی که به شما معنای واقعی دوست داشتن و تفاهم رو معرفی می کند...
چند تا نکته واسه اونایی که میخوان فیلمو دانلود کنن .
من خودم به خاطرِ تعداد آرا IMDb و متا و اسکارلت دانلود کردم و دیدم , اما واقعا چیزِ خاصی نداشت .
اونایی که به این فیلم میگن خاص که اصلا ولشون کنین :| اتفاقا یه فیلمِ عامیانه و ساده بود .
و هیچگونه تفسیری هم نداره , اینی که بعضیا از فیلم خوششون اومده و یه سری موضوعاتِ بی ربط رو به فیلم ربط میدن اصلا اینجوری نیست , راجع به سادگیه فیلمنامه همینو بس که خلاصه داستانو شما نگاه کنید ۱ خطه , همین ۱ خط یعنی کُلِ فیلم ! یعنی انتظارِ هیچ حاشیه ای تویِ داستان نباشید کاملا همین ۱ خطه و هیچ پیچیدگیی نداره .
البته اینارو واسه این نگفتم که بگم فیلمِ بدیه , فقط واسه این گفتم که دیگه جوگیر نشید فکر کنید الان یه فیلمِ استثنایی جلوتونه :D یه فیلمِ ساده , با یه فیلمنامه ساده که برایِ سرگرمی خوبه , تنها چیزی که قوی بود بازیه ۲ نقش اصلی یعنی اسکارلت و بیل بود که کامل تو نقششون حل شده بودن بقیه چیزایِ فیلم عادی بود .
نمره ی من به این فیلم ۶ از ۱۰ .
گول نظرات رو نخورین ارزش دیدنن ندارد.داستان فیلم مثل شخصیت هاش پوچه .چطور به این اسکار دادن آخه، ۶ زیادیه واسش
به نظر من خیلی خوب تونسته بود گم شدن آدما در عین شلوغی اطرافشون برای پیدا کردن خود واقعی شون و چیزی که واقعا باید باشن و می خوان باشن رو نشون بده . اسکارلت یه نامزد خوب و ساده داشت ولی با این حال اصلن اونو درک نمی کرد و تو زندگیش هیچ انگیزه و هیجانی برای ادامه زندگی نبود و بیل موری هم که بحران شخصیتی تو میانسالی و اینکه بعد از این همه زندگی کردن و بچه دار شدن حس می کرد حتی برای بچه هاش بود و نبودش مهم نیست رو به خوبی نشون داد
به نظرم بازیه بازیگرای نقطه ی قوت این فیلم بود من امتیاز ۸ رو می دم از ۱۰ به این فیلم
فیلم جالبیه. ولی امتیازش از نظر من در حد ۷/۸ نیست. ولی بالاخره اسکارلت یوهانسون همیشه عالیه.
این فیلم حال آدم خوب میکنه ... بهترین فیلم خانوم کاپولا و البته اسکارلت جوهانسون
زیبایی ,غم و احساس شادی رو تو این فیلم یجا دیدم ...
۱۰/۱۰