چاک نولند یکی از کارمندان شرکت پستی فدکس است که در حین یک پرواز چارتر ، هواپیمایش در جنوب اقیانوس آرام سقوط می کند . چاک خودش را به یک جزیره دور افتاده می رساند . نامزد و همکاران چاک پس از مدتی جستجو فکر می کنند چاک مرده و بنابر از جستجو دست می کشند اما …
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
فیلم به نظر من متوسط رو به پایین است و زیاد زمکیس ( که من خیلی دوسش دارم) نتونسته فیلم رو محکم بسازد.
از نقاط مثبت فیلم قسمت سقوط هواپیماست که خیلی خوب اجرا شده و تماشاگر ترس و تنش صحنه رو حس می کنه خوب این هنر کارگردانه.
توی جزیره کمی در این که ما زندگی دور از مدرن و در واقع زندگی کردن مثل انسان های اولیه رو تجربه می کنیم ولی زیاد پرداخت محکمی نداره می تونست بهتر باشه.مثلا تلاشش برای آتیش روشن کردن رو خیلی خوب کارگردان توصیف میکنه و من باورش میکنم و ....
ولی قسمت خوبش اینجاست که از اون بسته های پستی و امکانات جزیره خوب استفاده می کنه و این قسمت فیلم بد نیست چرا که با همون امکانات هم به زندگی ادامه میده و هم می تونه از اونجا خودشو خلاص کنه.
رابطه آخر فیلم با همسرشم بد نیست و حس داره و با متانت اجرا شده.
نقاط ضعف: قسمت اول فیلم دو مشکل اساسی داره یک اینکه در گیری و تنش او در دنیای مدرن و نظمی که با ساعت در آن اوایل به اون اشاره داره به نظرم پرداخت کمی داره و هنوز در فیلم خوب جا نیفتاده است چون این برای بعد فیلم مهمه برای اینکه قراره از نظم و تنش دنیای مدرن پرت بشه به یک دنیایی کاملا مقابل آن. می تونست این تضاد رو محکم تر کند.
دوم عشق خاص بین او و همسرش آنقدری که لازمه پرداخت نمیشه و این به نظرم ضربه ی بزرگی به فیلم میزنه چون اساسا فیلم روی همین عشق میچرخه اما فیلمساز نمی تونه اونقدری که لازمه منو بهشون نزدیک کنه.
ضعف بعدی اون توپه است آقای ویلسون به نظرم خوب جا نمی افته توی فیلم و زیاد اهمیتش برای او برای من روشن نمیشه و نیازشم حس نمی کنم. راستش بیشتر تحمیل کارگردان توش می بینم به نظرم در فیلم جایی نداره.
در اواسط فیلم نوشته میشه بعد از چهارسال اما توی این چهار سال پیشرفتش کمه و انگار اصلا فرقی نکرده به نظرم اینجا هم فیلم ساز از روش سر سری رد شده.
تام لایق اسکار تو این نقش بود,فیلمش به آدم امید میده لامسسسسب
با احترام به همه ی دوستداران این فیلم
این فیلم اصلا منو راضی نکرد احساس میکنم پاشنه اشیل کار فیلمنامه باشه که حتی با تلاش کارگردان فیلم رابرت زمیکس باز هم یه جای کار میلنگه.
اگر تام هنکس در این فیلم هنر نمایی نمیکرد این فیلم تبدیل به یکی از فاجعه های کارنامه زمیکس تبدیل میشد.
ضرباهنگ فیلم خیلی ناشیانه عوض میشد و فیلمبرداری هم چنگی به دل نمی زد.
بدون حتی یک ذره شک عامل موفقیت این فیلم تام هنکس هستش و نه رابرت زمیکس.
اگر نگوییم از فیلم های بد زمیکس باید گفت این فیلم یکی از نا امید کننده ترین کار های زمیکس بود.
با احترام به نظرات همه ی دوستان
فیلم قشنگی بود.این جملش حالموعوض کرد(من پارومیزنم توفقط دووم بیارویلسون)
وای خدای من یافتم یافتم
نمیدونید چقدر دنبال این فیلم گشتم من
فکر کنم ۲ سال دنبالش بودم همش تو فکرم بود
حتی اسمش یادم نمیومد و حتی نمیدونستم بازیگرش کیه فکر میکردم رابین ویلیامز هست
جالب اینجاست که کاور این فیلم مدام جلوی چشمام بود و اهمیتی بهش نمیدادم
۶ تا فیلم دیگهخ مونده که هنوز پیداشون نکردم
اونقد fedex دیدم تو این فیلم دیگه به دیوارم زل میزنم fedex میبینم
کاندیدای بهترین فیلم شد ولی در سالی بود که فیلم گلادیاتور هم کاندید بود ولی هر کدوم یه حس خاصی داشتن ولی داورها اسکار رو به گلادیاتور دادن این فیلم علی رغم اینکه یکی از بهترین های تام هنکس یک ساعت از فیلم میگذره و تام هنکس تنهایی فیلم رو با حداقل دیالوگ و بدون حتی ثانیه ای موزیک متن جلو میبره و اوج فیلم زمان افتادن توپ از کرجی به اب هستش تازه اونجا موزیک فیلم ادم رو محسور میکنه یک شاهکار با بازی زیبای تام هنکس هستش بی نظیره
یه وقتایی هست تو زندگی که کلا از همه چی ناامید میشی میری به سمته پوچی
واقعا دیگه نمیکشی که یهو یه اتفاقه خیلی قشنگ میافته تو زندگیت یا اینکه به اونچیزی که انتظارشو نداشتی میرسی و اونوقته که یه حسه عجیبی میاد سراغت که نمیشه تو کلمات وصفش کرد
دقیقا اون حسو من در اخره این فیلم داشتم
نمیدونم چرا تام هر نقشی بازی میکنه انقدر خاص اون نقشو ارائه میده که هیچوقت اثرش روت از بین نمیره...