توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانهای دارد. در روز او یک برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری است و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و به همین خاطر تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسانها توسط گونهای از ماشینها، در ماتریکس اسیر شده است. اکنون نئو باید بعنوان یک شورشی در دنیای ماشینها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کند، ابر برنامههای قدرتمند کامپیوتری ای که وظیفه دارند نئو و تمام شورش انسانی را سرکوب کنند.
توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانهای دارد. در روز او یک برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری است و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و به همین خاطر تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسانها توسط گونهای از ماشینها، در ماتریکس اسیر شده است. اکنون نئو باید بعنوان یک شورشی در دنیای ماشینها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کند، ابر برنامههای قدرتمند کامپیوتری ای که وظیفه دارند نئو و تمام شورش انسانی را سرکوب کنند.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
ماتریکس جهانی را به ما نشان می‌دهد، که تلخ، اما واقعی است!
روایت ماتریکس، هر چند بازشناساندن جهانی تخیلی است، اما بیش از قواعد و قوانینی که ما را با این جهان آشنا می‌کند، گره خورده با نام «نئو» و شخصیت اوست... تمام این جهان داستانی، ما را به سمت او سوق می‌دهد تا بیشتر از اکشنی که در تصویر و دوربین و اتفاقات رخ می‌دهد، درام درونی او، ما را متوجه خود سازد...
ماتریکس داستان جهانی پوچ را تعریف نمی‌کند که در آن بشریت از واقعی نبودن اطرافش رنج ببرد...
که اگر واقعیت را نشناسیم، می‌شویم همانند هزاران «معلم و کارمند و کارگر» که مانند گوسفندان، سر در لاک خود، همین زندگی خالی از رنگ و بوی واقعیت را استشمام می‌کنیم... هوایی را نفس می‌کشیم که هوا نیست!
از طرف دیگر، اگر این واقعیت را بشناسیم و به خاطر سختی‌هایی که پیمودن آن در پیش دارد، پس بزنیم و به همان استیک آب‌دار کفایت کنیم، شخصیت بد قصه شده‌ایم!
ماتریکس ما و وجود ما را به سمت قهرمان شدن هل می‌دهد... مهم نیست واقعیت این جهان از نظر ماتریکس چیست؟ و چه نماد و المان‌هایی برای القای واقعیتِ جهان فیلم به کار رفته است. مهم این است که ما، برای رسیدن به واقعیت جهانِ خود دست به کار شویم. ذهن را از «استیک آب‌دار» دنیایی عبور دهیم، و با دست‌یابی به مرحله‌ای والاتر «برگزیده‌»ی دنیای وجود خود شویم...
آن‌جاست که می‌فهمیم، تازه ابتدای مسیر سفر شهودی درون خویش هستیم!
در خوب بودن سه‌گانه‌ی ماتریکس، فیلمنامه‌اش و کارگردانی‌اش بسیار گفته شده... ماتریکس فیلمی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و به هر حال با سینما گرهی محکم خورده است. اما به شخصه دوست داشتم همان‌قدر که فضای قصه، فلسفی، ذهنی، و روانکاوانه است، فضای میزانسن‌ها و کارگردانی فیلم‌ هم همین‌گونه بود. جای شکرش باقی است که در سال تولید فیلم، جلوه‌های ویژه پیشرفت چندانی نداشته است و باعث شده، جهان تخیلی فیلم، به شدت وابسته‌ی به رئال باقی بماند، و قدرت جلوه‌های ویژه در خدمت داستان قرار بگیرد و نه برعکس...
وگرنه برادران... و حالا شاید خواهران واچوفسکی، ذهن فانتزی‌ای دارند که با بالاگرفتن کار جلوه‌های ویژه به افول شماره‌ی ۲ و ۳ ماتریکس در کارگردانی، و در نهایت به «صعود ژوپیتر» ختم می‌شود...
چرا تاحالا این فیلمو ندیده بودم :| خاک تو سرم :|
یعنی تو این سه گانه گلوله ها حکم فحش رو تو دعوا های معمولی دارن خو یکی نیست بگه این همه مهارت رو خودتون نصب میکنید یه مهارت تیر اندازیرو خودتون نصبکنید حیف این همه گلوله نیست اخه
بیایید در استفاده از هیچ چیز اسراف نکنیم
این فیلم خیلی پیام ها رو میتونه ارائه کنه و خیلی مفاهیم رو میشه درش گنجوند ولی به نظر من چیزی که بیشتر از همه مهمه بحث همون قرص آبی و فرمزه
چیزی که میخوان واچوفسکی ها بگن اینه که قضیه فرا تر از انتخاب بین دو راه هستش
دارن سعی میکنن بگن باید انسان دنبال زوایای دیگه ای بگرده و خودش رو محدود به دو مسیر نکنه
نئو توی طول فیلم هم به مرور به این درک میرسه و اسیر این انتخاب ها نمیشه و با کارهای غیر قابل پیش بینیش و پرسپکتیو قوی ای که پیدا میکنه میتونه سیستم رو شکست بده
دنیا انتخاب بین خوب یا بد نیست، هیچ چیز مطلقی وجود نداره پس تغقل کنید و جهان بینیتون رو گسترش بدید تا بتونید راه های بهتری برای خودتون انتخاب کنید
اگه ارباب حلقه ها ارباب بلامنازع فیلمهای تاریخی باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.بدون شک ماتریکس برترین فیلم دنیای صفر و یکهاست.....
بعد از دیدن این فیلم به واقعی بودن این دنیا شک کردم!! :|
به نظر من نقطه اعتلای نئو جایی است که مرز تفاوت انسان و ماشین هاست.جایی که نئو را دست نیافتنی می کند تپش های مجدد قلب اوست.تپش هایی که از عشق برمی آید و این عشق تفاوت ماشین و انسان هاست.
این فیلم سکانس های خاطرانگیز زیادی دارد و یکی از فیلم های صاحب سبک فانتزی است.به باور کردن آن چه که در فیلم اتفاق می افتد علاقه ای ندارم ولی به عنوان یک عامل انگیزنده که به درک عمیق تر و بالاتر از این جهان اهتمام می ورزد باید به فیلم احترام گذاشت.
چه کسی میتونه باور نکنه که سینمای علمی , تخیلی و اکشن دقیقادو قسمت هست
قبل و بعد ماتریکس