صبحي در ماه ژوئن. مردي (داگلاس) که در يکي از بزرگراه هاي لس آنجلس در ترافيک گير کرده، اتومبيلش را رها مي کند و به طرف شهر به راه مي افتد. او مي خواهد خودش را به خانه ي همسر سابقش (هرشي) که با دخترشان زندگي مي کند برساند. اما در طول راه مجبور مي شود تا بيشتر و بيشتر به خشونت متوسل بشود.
صبحي در ماه ژوئن. مردي (داگلاس) که در يکي از بزرگراه هاي لس آنجلس در ترافيک گير کرده، اتومبيلش را رها مي کند و به طرف شهر به راه مي افتد. او مي خواهد خودش را به خانه ي همسر سابقش (هرشي) که با دخترشان زندگي مي کند برساند. اما در طول راه مجبور مي شود تا بيشتر و بيشتر به خشونت متوسل بشود.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
مشکلات یک جامعه ی لیبرال چیست؟ چه اتفاقی می افتد که عواطف و احساسات در جوامع امروزی رو به زوال می رود؟ شاید استفاده از مثال جامعه ی آمریکا به این پرسش پاسخ بدهد.
اگرچه که دولت آمریکا از زمان تاسیس هواره ادعای این را داشته که سرزمین رویای آمریکاییست. اما در این فیلم تصویری را از این کشور می بینیم که بیشتر به سرزمین کابوس آمریکایی شبیه است. جامعه ای که به تمام معنا دچار فروپاشی شده و نهادهای اجتماعی و روابط انسانی در آن به مرحله ی تباهی رسیده است.
فیلم سقوط محصول سال ۱۹۹۳ است. یعنی دو سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در آغاز دورانی که در آن آمریکا ادعای ابرقدرت تک قطبی و کدخدایی دهکده ی جهانی را داشت. اما جوئل شوماخر در فیلم خود تصویری از اعماق جامعه ی آمریکا ارائه می دهد که به کلی با ادعاهای سردمداران این کشور در تعارض است.
شخصیت ویلیام فاستر که مایلکل داگلاس در این فیلم نقش آن را با تسلّط و هنرمندی تمام بازی کرده است، یک مهندس نخبه است که به تازگی به عنوان نیروی مازاد، از یک شرکت نظامی تولید کننده ی موشک های قاره پیما اخراج شده است. همسر او نیز مدتی قبل از او جدا شده و سرپرستی دختر خردسال آن ها را به عهده گرفته است. فاستر در روز تولد دخترش تصمیم دارد به دیدن همسر و فرزند خود برود. اما ناخواسته درگیر حوادث و سلسله رویدادهایی می شود؛ که سرنوشت دیگری را برای او رقم می زند.
وضعیت آشفته ی اجتماعی و فشارهای روحی روانی وارد شده بر فاستر را از همان صحنه ی نخست فیلم می توان دریافت. صحنه ای که با یک نمای بسیار درشت از چهره ی عرق کرده ی فاستر در داخل خودرو آغاز می شود. و آن گاه دوربین طی حرکتی طولانی تصاویری از ماشین های گیرکرده در ترافیک اطراف، و افراد داخل خودروها را نشان می دهد. و سرانجام دوباره به داخل خودرو و روی صورت فاستر بازمی گردد. او که از این وضعیت خسته شده است، خودروی خود را در ترافیک رها کرده و تصمیم می گیرد که ادامه ی مسیرش را پیاده طی کند.
تقریباً تمامی ماجراهای ادامه ی داستان فیلم را می توان در قالب جست و جوی فاستر برای یافتن خانه و وطن حقیقی اش خلاصه کرد. امام هرکدام از سلسله رویدادها و حوادث فیلم باعث می شود که او بیشتر و بیشتر از خانه اش دور شود. درواقع او به این نتیجه می رسد که آن وطنی که او برای خدمت به آن سال ها تلاش کرده است، از درون فروپاشیده و ارزش ها و هنجارهای انسانی در آن فروپاشیده است.
فروشنده های گران فروش، گنگ های جوان های مسلح زورگیر، پیمان کاران فاسد شهرداری، رستوران های فست فود با غذاهای مزخرف، لبخندهای تصنعی و مقررات مسخره، طبقه ی ثروتمند خودخواه رفاه زده و بی مسئولیت، و متکدیانی که به جای کارکردن، انگل جامعه هستند. مشاهده ی این وضعیت نابه هنجار و غیرانسانی در نظام افسارگسیخته ی سرمایه داری است که ویلیام فاستر را از یک شهروند مطیع و آرام، به یک شورشی و مبارز مسلّح تبدیل می کند.
قسمتی از نقد شبکه ی نمایش با اندکی تصرف و تخلیص
بدی اینجور فیلم اینه ک اگه اسکورسیزی یا کارگردانهای بزرگ اونو میساختن افراد براش غش و ضعف میرفتن ولی چون شوماخر ساخته اکثرا از دیدن همچین شاهکاری سرشون بی کلاه میمونه!
اتمسفر زیبای فیلم ، فیبمبرداری و نورپردازی شاهکار، تدوین هوشمندانه، فیلمنامه ی زیبا و هنجار شکن و بازی های قابل قبول بازیگرا خود بیانگر زیبایی فیلم هست!
فوق العادس این فیلم. تو دیدنش شک نکنید. بنده که واقعن لذت برذم از این بازی و شخصیت رها از همه چیز داگلاس. عالی!
این فیلم در صدر لیست علاقه مندی های من قرار داره.
چرا که به نظرم رسالتی رو که یک فیلم خوب باید اجرا کنه رو اجرا کرده.
و به زیبایی معضلات جامعه ی لیبرال آمریکا رو به تصویر کشیده.
فیلم بسیار خوب با بازی روانی مایکل داگلاس
excellent
درام اجنماعی بسیار خوبیه که به فاصله طبقاتی و نزاد پرستی مواردی از این قبیل اشاره کرده با بازیه خوب اقای مایکل داگلاس بسیار مناثر کننده بود
به جز داگلاس، بقیه بازیگرا خیییییلی ضعیفن. داستان عالیه. میتونست بهتر کار بشه. اما اتمسفر محیط فیلم رو خیلی دوست دارم. اگه توی شهری بزرگ و گرمسیر زندگی بکنید خیلی خوب منظورم رو متوجه میشید.