مادر "بابی" او را به مدت سی سال در خانه نگاه داشته و او را متقاعد کرده هوای خارج خانه سمی است.اما پس از دیدار با پدر خود،شرایط او را وارد دنیای خارج می کند،دنیایی که کاملا نسبت به او غریبه است...
مادر "بابی" او را به مدت سی سال در خانه نگاه داشته و او را متقاعد کرده هوای خارج خانه سمی است.اما پس از دیدار با پدر خود،شرایط او را وارد دنیای خارج می کند،دنیایی که کاملا نسبت به او غریبه است...
فیلم سرتاسر مغلطه بود ... دوباره تکرار میکنم مغلطه. دوستانه میگم مراقب باشید توی مغلطه انواع و اقسام مکاتب گیر نیفتید، چه خوب چه بد
7
1
۸ سال پیش
هر چقدر انسان بی بصیرت بزرگ بشه باز هم نمی تونه به لجن زار دنیا با دیدگاه خوبی نگاه کنه ولی ما باید همچنان منتظر بمانیم و باز هم منظر بمانیم تا شخصی تعریف بهتری از خوبی پیدا کنه ،، life *acks
6
majid.f
۹ سال پیش
این فیلم عاااالی بودمخصوصا دیالوگهاش توی اون کارخونه
6
Mostafa.sandman
۸ سال پیش
بابی،پسر بد... فرزند ناخلفِ زیگموند فروید!
بشدت دوست داشتم که مجالی بود تا میتوانستم تحلیل روانکاوانه ای برای این فیلم بنویسم. تک تک سکانس های این فیلم دارای معنا هستند . ما با بابی وارد سه مرحله از زندگی او میشویم، ابتدا بابی تحت تسلط مادر، سپس شیفته ی جهان بیرون که نه سم و نه خدا نتواسنتند او را از پای دربیاورند، او تقلید میکند و در انتها زمانی که بابی عاشق میشود و دیگر برای خودش زندگی میکند و تقلیدی در کار نیست، بابی معنای زندگیش را یافته است. در این فیلم تمام عقده های سرکوب شده از عقده ی ادیپ ، ترس از پدر ، خدا جانشین پدر و ... را خواهید دید ... مطالعه دو کتاب تفسیر خواب و آینده ی یک پندار از فروید و سپس مشاهده دوباره این فیلم خالی از لطف نیست. و در انتها به قول یکی از دوستان این فیلم یک دانشگاه است!
6
alixxamadeo
۸ سال پیش
در تمام خاطراتم ، تمام لحاظاتی که از تماشای فیلم یا خواندن رمان یادم هست، اثری که یکی از شخصیت های اصلیش کند ذهن ، هالوی اجباری ، دیوانه و هر شخصیتی که رفتارش منطق خاصی نداشته باشد( در بعضی مواقع کودکان) را دوست نداشته ام و حالا هم نمیتوانم اینچنین فیلم هایی رو به عنوان شکلی از هنر قبول کنم ؛ و از نظر من گنجاندن شخصیتی اینچنین در داستان و یا بدتر داستانسرایی بر اساس چنین شخصیتی فقط و فقط از ناتوانی فیلمساز که نابخردی را به دنبال دارد ناشی میشود ؛ بله این امر فقط جهت سواستفاده ی فیلمساز برای پنهان کردن ناتوانی اش در ساخت و حفظ منطق فیلم و ناتوانی در رساندن مضمون فیلم از طریق هر چیز معمول ، در فیلم گنجانده میشود.
مثلا در همین فیلم زمانی که فیلمساز لازم دارد بابی کودک ذهن ، نابغه میشود یا هرکاری فیلمساز بخواهد بابی میتواند انجام دهد و نگران منطق فیلم نیست و هر چیز ی را که عشقش میکشد بی منطق زیر سوال ببرد( به قول یکی از دوستان خود خود مغلطه)
5
Click4u2000
۸ سال پیش
من از همين تريبون لقب خداي فيلم رو ميدم بهش و به نظرم هر کي اين فيلم رو تونست درک کنه بدون ذره اي اعتراض يعني به بلوغ فکري کامل رسيده! ۹ از ۱۰ نوش جونش/
5
Tony Montana
۸ سال پیش
نتیجه ای که من از این فیلم گرفتم اینه که انسان یک تقلید کننده است و هر انسانی با توجه به نوع تربیت و شرایط و دنیای پیرامونش آموزش میبینه،پر میشه،و مسیری رو به سلیقه و یا اجبار دنبال میکنه،و در آخر فیلم، کارگردان به زیبایی از معنا و آگاهی رونمایی میکنه که طبع فیلسوفانه و خردمندانه اش رو میرسونه،این فیلم یکی از بهترین فیلم های عمرم بود که عمیقا باهاش ارتباط برقرار کردم،کارکتر بابی ،کارکتر نابی هستش که سعی دارد با تمام ناآگاهی و نابالغی اش خودش رو کودکانه و معصومانه با دنیای پیرامون هماهنگ و یکپارچه کند ، کاری که مدعیان ، عارفان ، بالغانو ...از انجام دادن اون عاجزند،این فیلم چنان پر مغز و عمیق است که میشه درباره هر سکانسی ازش ساعت ها صحبت کرد
5
high_norm
۹ سال پیش
فیلم متفاوت و قابلِ تعمقی بود! با بازی فوق العاده ی نیکلاس هوپ!
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
فیلم سرتاسر مغلطه بود ... دوباره تکرار میکنم مغلطه. دوستانه میگم مراقب باشید توی مغلطه انواع و اقسام مکاتب گیر نیفتید، چه خوب چه بد
هر چقدر انسان بی بصیرت بزرگ بشه باز هم نمی تونه به لجن زار دنیا با دیدگاه خوبی نگاه کنه ولی ما باید همچنان منتظر بمانیم و باز هم منظر بمانیم تا شخصی تعریف بهتری از خوبی پیدا کنه ،، life *acks
این فیلم عاااالی بودمخصوصا دیالوگهاش توی اون کارخونه
بابی،پسر بد... فرزند ناخلفِ زیگموند فروید!
بشدت دوست داشتم که مجالی بود تا میتوانستم تحلیل روانکاوانه ای برای این فیلم بنویسم. تک تک سکانس های این فیلم دارای معنا هستند . ما با بابی وارد سه مرحله از زندگی او میشویم، ابتدا بابی تحت تسلط مادر، سپس شیفته ی جهان بیرون که نه سم و نه خدا نتواسنتند او را از پای دربیاورند، او تقلید میکند و در انتها زمانی که بابی عاشق میشود و دیگر برای خودش زندگی میکند و تقلیدی در کار نیست، بابی معنای زندگیش را یافته است.
در این فیلم تمام عقده های سرکوب شده از عقده ی ادیپ ، ترس از پدر ، خدا جانشین پدر و ... را خواهید دید ...
مطالعه دو کتاب تفسیر خواب و آینده ی یک پندار از فروید و سپس مشاهده دوباره این فیلم خالی از لطف نیست.
و در انتها به قول یکی از دوستان این فیلم یک دانشگاه است!
در تمام خاطراتم ، تمام لحاظاتی که از تماشای فیلم یا خواندن رمان یادم هست، اثری که یکی از شخصیت های اصلیش کند ذهن ، هالوی اجباری ، دیوانه و هر شخصیتی که رفتارش منطق خاصی نداشته باشد( در بعضی مواقع کودکان) را دوست نداشته ام و حالا هم نمیتوانم اینچنین فیلم هایی رو به عنوان شکلی از هنر قبول کنم ؛ و از نظر من گنجاندن شخصیتی اینچنین در داستان و یا بدتر داستانسرایی بر اساس چنین شخصیتی فقط و فقط از ناتوانی فیلمساز که نابخردی را به دنبال دارد ناشی میشود ؛ بله این امر فقط جهت سواستفاده ی فیلمساز برای پنهان کردن ناتوانی اش در ساخت و حفظ منطق فیلم و ناتوانی در رساندن مضمون فیلم از طریق هر چیز معمول ، در فیلم گنجانده میشود.
مثلا در همین فیلم زمانی که فیلمساز لازم دارد بابی کودک ذهن ، نابغه میشود یا هرکاری فیلمساز بخواهد بابی میتواند انجام دهد و نگران منطق فیلم نیست و هر چیز ی را که عشقش میکشد بی منطق زیر سوال ببرد( به قول یکی از دوستان خود خود مغلطه)
من از همين تريبون لقب خداي فيلم رو ميدم بهش
و به نظرم هر کي اين فيلم رو تونست درک کنه بدون ذره اي اعتراض يعني به بلوغ فکري کامل رسيده!
۹ از ۱۰ نوش جونش/
نتیجه ای که من از این فیلم گرفتم اینه که انسان یک تقلید کننده است و هر انسانی با توجه به نوع تربیت و شرایط و دنیای پیرامونش آموزش میبینه،پر میشه،و مسیری رو به سلیقه و یا اجبار دنبال میکنه،و در آخر فیلم، کارگردان به زیبایی از معنا و آگاهی رونمایی میکنه که طبع فیلسوفانه و خردمندانه اش رو میرسونه،این فیلم یکی از بهترین فیلم های عمرم بود که عمیقا باهاش ارتباط برقرار کردم،کارکتر بابی ،کارکتر نابی هستش که سعی دارد با تمام ناآگاهی و نابالغی اش خودش رو کودکانه و معصومانه با دنیای پیرامون هماهنگ و یکپارچه کند ، کاری که مدعیان ، عارفان ، بالغانو ...از انجام دادن اون عاجزند،این فیلم چنان پر مغز و عمیق است که میشه درباره هر سکانسی ازش ساعت ها صحبت کرد
فیلم متفاوت و قابلِ تعمقی بود! با بازی فوق العاده ی نیکلاس هوپ!