در دهه ۱۸۹۰ در دشتهای مجارستان، گروهی از کارگران مزرعه دست به اعتصاب میزنند که در این اعتصاب با انتقامهای سخت و واقعیت شورش، ظلم، اخلاق و خشونت روبرو میشوند...
در دهه ۱۸۹۰ در دشتهای مجارستان، گروهی از کارگران مزرعه دست به اعتصاب میزنند که در این اعتصاب با انتقامهای سخت و واقعیت شورش، ظلم، اخلاق و خشونت روبرو میشوند...
سرخ ترین سرود سینما هر از گاهی که به سایت آمده و در صفحات شاهکارهای تاریخ هنر گشتی میزدم همیشه با دیدن آواتار عزیزان محمد خانی و گلستانی به یاد یانچو عزیز می افتادم، هر دفعه نیز اسم استاد را جستجو میکردم ولی دریغ از یک فیلم و هر بار حسرت و هر بار این سوال برایم پیش می آمد؛ چرا؟ چرا نباید از این مرد بزرگ حتی یک فیلم در این سایت موجود باشد؟ چرا؟؟!! چرا باید در سایتی از تینتو براس این پیرِ لوسِ وراجِ چرند بافِ لفاظِ کثیفِ ضد بشرِ هذیان گویِ مریضِ هروئین گرایِ خُنک، آرشیو کاملی موجود باشد ولی میکلوش یانچو این پیرِ با اخلاقِ متفکرِ معنویِ پراحساسِ متواضع، بهره ای از فضای چند ترابایتی این سایت نداشته باشد. چرا؟ اما امروز در حالی که داشتم کامنت زیبای جناب محمد خانی را بر تانگوی شیطان بازخوانی میکردم ناخودآگاه دوباره اسم یانچو بر ذهنم نقش بست و مجددا در سایت سرچی کردم و بر خلاف آنچه در پیش میدیدم این بار سرود سرخ شاهکار تکرار نشدی از این مرد تکرا نشدنی را در جواب جستجو به نظاره نشستم.
اما بعد؛ سرود سرخ که جایزه بهترین کارگردانی فیلم کن را برای سراینده اش به همراه داشت داستان عشق بود اما نه این عشق های محدود و بیخود زمینی، داستان عشق بود به والاترین معیار انسانیت، عشق به زیبا ترین دلیل هستی، عشق به آزادی... یانچو در این اثر دوپهلو گویی که شاید پیشتر هرچند به صورت کمرنگ در آثارش بود را کنار گذاشته و صدای سخن آزادی را جانانه و بی باک پدیدار کرده؛ قطع به یقین او درد چکمه های اربابان را کشیده که این چنین فیلم میسازد، درد خفقان را میداند که این چنین زیبا به تصویر کشیده موسیقی را در مقابل تفتگ، نبرد رقص و برهنگی در برابر اربابان و ملاکان... یانچو در این فیلم زیبا ترین نماها را با پرمعنا ترین محتوای ممکن از واژه آزادی در هم آمیخته و کاری کرده کارستان. تک تک نما ها، یک به یک لوکیشن ها و میزانسن ها قابل تاملند؛ صحنه لانگ شات از پدیدار شدن ارتشیان به نظر من از سکانس های جاودان تاریخ سینماست. و چه پایان زیبایی! یک زن با یک گلوله یک ارتش را به اضمحلال میکشاند، که بی شک از پایان های همیشه ماندگار سینماست.
5
muhammadi.masoud
۹ سال پیش
سینمای یانچو پیش و بیش از هر چیزی تداعی کننده ی یک چیز است: مقاومت زندگیست
4
kaveh.cool71
۹ سال پیش
ببینید و سینما را با این فیلم بشناسید .... محترم ترین فیلم تاریخ سینما !!
4
hsds.dfsdfaakariasdaxcvmi
۹ سال پیش
فقط همین یک کلام : خُرد شدم!
1
Click4u2000
۸ سال پیش
محصولاتشون رو به آتش کشیدند اینا فقط نظاره گر بودند!(چون گفته بودند به هم رزمانمان کاری نداریم؟!) وقتی به دست اون دختره شلیک کرد چرا هیچکدومشون کاری نکردند ؟ :| سکانش آخر با یه هفت تیر بالای ۱۰ بار شلیک کرد اون دختره! :)) از نحوه ی کارگردانیش خوشم نیومد فقط داشت میچرخید! کلاً جنگی ۳ از ۱۰ درام ۷ از ۱۰ موزیکالش هم بالای ۵۰ درصد شعرهاشون تکراری اجرا میشد... ۴ از ۱۰ کلی هم نمره بدم ۵ از ۱۰
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
سرخ ترین سرود سینما
هر از گاهی که به سایت آمده و در صفحات شاهکارهای تاریخ هنر گشتی میزدم همیشه با دیدن آواتار عزیزان محمد خانی و گلستانی به یاد یانچو عزیز می افتادم، هر دفعه نیز اسم استاد را جستجو میکردم ولی دریغ از یک فیلم و هر بار حسرت و هر بار این سوال برایم پیش می آمد؛ چرا؟ چرا نباید از این مرد بزرگ حتی یک فیلم در این سایت موجود باشد؟ چرا؟؟!!
چرا باید در سایتی از تینتو براس این پیرِ لوسِ وراجِ چرند بافِ لفاظِ کثیفِ ضد بشرِ هذیان گویِ مریضِ هروئین گرایِ خُنک، آرشیو کاملی موجود باشد ولی میکلوش یانچو این پیرِ با اخلاقِ متفکرِ معنویِ پراحساسِ متواضع، بهره ای از فضای چند ترابایتی این سایت نداشته باشد. چرا؟
اما امروز در حالی که داشتم کامنت زیبای جناب محمد خانی را بر تانگوی شیطان بازخوانی میکردم ناخودآگاه دوباره اسم یانچو بر ذهنم نقش بست و مجددا در سایت سرچی کردم و بر خلاف آنچه در پیش میدیدم این بار سرود سرخ شاهکار تکرار نشدی از این مرد تکرا نشدنی را در جواب جستجو به نظاره نشستم.
اما بعد؛
سرود سرخ که جایزه بهترین کارگردانی فیلم کن را برای سراینده اش به همراه داشت داستان عشق بود اما نه این عشق های محدود و بیخود زمینی، داستان عشق بود به والاترین معیار انسانیت، عشق به زیبا ترین دلیل هستی، عشق به آزادی... یانچو در این اثر دوپهلو گویی که شاید پیشتر هرچند به صورت کمرنگ در آثارش بود را کنار گذاشته و صدای سخن آزادی را جانانه و بی باک پدیدار کرده؛ قطع به یقین او درد چکمه های اربابان را کشیده که این چنین فیلم میسازد، درد خفقان را میداند که این چنین زیبا به تصویر کشیده موسیقی را در مقابل تفتگ، نبرد رقص و برهنگی در برابر اربابان و ملاکان...
یانچو در این فیلم زیبا ترین نماها را با پرمعنا ترین محتوای ممکن از واژه آزادی در هم آمیخته و کاری کرده کارستان. تک تک نما ها، یک به یک لوکیشن ها و میزانسن ها قابل تاملند؛ صحنه لانگ شات از پدیدار شدن ارتشیان به نظر من از سکانس های جاودان تاریخ سینماست.
و چه پایان زیبایی! یک زن با یک گلوله یک ارتش را به اضمحلال میکشاند، که بی شک از پایان های همیشه ماندگار سینماست.
سینمای یانچو پیش و بیش از هر چیزی تداعی کننده ی یک چیز است: مقاومت زندگیست
ببینید و سینما را با این فیلم بشناسید ....
محترم ترین فیلم تاریخ سینما !!
فقط همین یک کلام : خُرد شدم!
محصولاتشون رو به آتش کشیدند اینا فقط نظاره گر بودند!(چون گفته بودند به هم رزمانمان کاری نداریم؟!)
وقتی به دست اون دختره شلیک کرد چرا هیچکدومشون کاری نکردند ؟ :|
سکانش آخر با یه هفت تیر بالای ۱۰ بار شلیک کرد اون دختره! :))
از نحوه ی کارگردانیش خوشم نیومد فقط داشت میچرخید!
کلاً جنگی ۳ از ۱۰
درام ۷ از ۱۰
موزیکالش هم بالای ۵۰ درصد شعرهاشون تکراری اجرا میشد... ۴ از ۱۰
کلی هم نمره بدم ۵ از ۱۰