یک مرد روستایی که عمیقا گاو خود را دوست دارد برای مدتی به پایتخت میرود،در این حین گاوش مریض شده و میمیرد .روستاییان از عکس العملی که مرد روستایی امکان دارد هنگام بازگشت و دیدن اوضاع از خود نشان دهد ،نگرانند ...
یک مرد روستایی که عمیقا گاو خود را دوست دارد برای مدتی به پایتخت میرود،در این حین گاوش مریض شده و میمیرد .روستاییان از عکس العملی که مرد روستایی امکان دارد هنگام بازگشت و دیدن اوضاع از خود نشان دهد ،نگرانند ...
ای کاش کندو و گوزنها و سوته دلان (با بهرین بازیهای بهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران) و ... با کی.فیت های خوب پیدا میشدن,شاهکارهایی که دیگه مثلشون ساخته نخواهد شد...
50
mehrdad.kiashemshaki.2014
۱۰ سال پیش
فبلم بسیار زیبایی مخصوصا فیلمنامش فوق العادست.این فیلم یه فیلم کاملا نمادینه و نباید با دید سطحی نگری بررسی شه و کاملا سیاسیه. چند تا نکته در مورد شخصیت ها و پیام داستان هست که دونستنش خالی از لطف نیس: اشخاص: ۱.مش حسن:نماد تمامی کسانی که به خاطر نیاز و دلبستگی یا وابستگی آن قدر در معشوقشان(در این جا ابزار کارشان) محو میشند که هویت خود را از دست می دهند(مسخ). ۲.مش طوبا: زنی وفادار و پاک,نگران و پریشان و آسیب پذیر در یک جامعه ی عقب مانده و مرد سالار. ۳.کدخدا:حاکم مرمی ولی بی اراده وابسته به مشاورش و در نهایت با استبداد تصمیم میگیرد. ۴.اصلان: نماد خرد,واقعی نگر و دارای قدرت تصمیم گیری ۵.بیلی ها: یک جامعه ی عقب افتاده,سست و غافل که منتظرند کسی به آن ها فرمان دهد. ۶.گاو: نماد تمام دارایی ها , اقتصاد یک جامعه ی تک قطبی که وقتی از بین می رود جامعه دچار بهران می شود(به نطر من ممکنه منظورش نفت باشه. واقعا که زیباست اون موقع اعتراض میکنه که جامعه فقط به نفت وابستس) ۷.آب:علت همه ی بدبختی ها و چون نیست(به مقدار کافی وجود ندارد) نیستی و فقر می آورد ۸.سرفه: جالبه همه ی مردم سرفه میکنن حتی اصلان(نماد خرد) پس میشه گفت تمامه جامعه بیماره بنابراین سرفه بیماری عمومی جامعس پیام محوری داستان: اینکه نبابد به خاطر نیاز فراوان یا وابستگی شدید به چنان درجه ای برسیم که شخصیت و هویت خود را از دست بدهیم تا جایی که تشخیص خودمان از محبوب ما سخت باشد و از تقلبد کور کورانه پرهیز کنیم در کل نکات بسیار فراوانی در مورد این اثر وجود داره که قسمت بسیار کوچکی از آن را بررسی کردیم
از توجهتان سپاسگزارم.پاینده باشید
29
Javad.M
۹ سال پیش
جالب اینجاست که جناب محمود دولت آبادی هم در این شاهکار بازی کردند و سکانسی که ایشون بیشتر در چشم میومدند سکانسی بود که به مش حسن گفتند گاوش پیدا شده و مش حسن رو در اون حال دهشتناک دیدند. ۹.۵ از ۱۰
19
sinavaziri75
۱۰ سال پیش
این فیلم برای اسکار فرستاده نشد؟...
15
موجن دبولی
۱۰ سال پیش
عزت الله انتظامی ،عزت سینمای ایرانه بخدا ...
8
sadeghbagheri125
۱۰ سال پیش
من مش حسن نیستم. گاو مش حسنم.
6
iman9472
۱۰ سال پیش
پیشتر میدانستیم که داریوش مهرجویی(سازنده ی فیلمهای گاو ، آقای هالو و پستچی) بدون شک بهترین کاگردان ایرانی و ریشه دار ترین آنان است . با دیدن دایره مینا ، که تمثیلی است در قالب فیلم ، در این اعتقاد خود راسخ تر میشویم .
سینمای مهرجویی به بیان داستانهای ساده می پردازد ؛ با سادگی ولی بدون آنکه از کنار پیچیدگی درونی و جوهر اجتماعی آنها بگذرد. دایره مینا تنها به افشای رسوایی قاچاق خون در ایران نمی پردازد ، بلکه در واقع از سری فیلمهای خون آشام هاست ؛ آن هم از نوعی که نظیرش کمتر دیده شده است .
در دایره مینا ، با نوعی دقت بالینی و کلینیکی ، شیوه های مخوف بانک خون در خوراک دادن به بیمارستانها را میبینیم که برای اعصاب بینوای اروپایی ما به دشواری قابل تحمل است ؛ اعصابی که آنچنان حساس است و نسبت به مسائل جهان سوم آگاه!
ایده ی بی مانند مهرجویی در گزینش یک ضدّقهرمان است ؛ علی مرد جوان و پاک ِ هزار و یک شب است (هزار و یک شب وحشت) که در آغاز عاطفه و علاقه ی تماشاچی را به خود جلب میکند ، ولی در واقع از کارفرمای خود نیز هراس انگیز تر است .
فیلم هر چه جلوتر میرود ،نقش علی به عنوان یک اَبرخون آشام هویدا تر میشود . گویی نیروی خود را از آخرین قوای پدر مختصر ِ پیرش میگیرد ؛ همان نیرویی که چونان سکّویی ایده آل در تکمیل ِ یک نظم اخلاقی غیرقابل پذیرش مورد ِ استفاده قرار میگیرد .
این فیلم که به مکتب ِ اکسپرسیونیسم آلمان نزدیک است در کشوری ساخته شده که می دانیم در آن واژه ی آزادی کلمه ای است صادراتی . دایره مینا فیلمی است زیبا با کارگردانی طبیعی و بی ادعا و در عین حال مسلط بر تمام لحظه های کار .
سینما گرانی که در فرانسه خود را متعهد می دانند ،بهتر است پیش از چرخاندن ِ دسته ی دوربین خود برای تهیه ی یک اثر «سینما_حقیقت» ، به دیدن این فیلم بشتابند . [ماکس تسیه،نشریه اکران ، فوریه ۱۹۷۹] ترجمه از فرانسه : صفیه روحی
5
bahramaslefatahi
۹ سال پیش
همانگونه که در توضیحات بسیار مفید دوستان، به ویژه alirezabayatiو mehrdad.kiashemshaki نیز قید شده است، این فیلم بر گرفته از قصه چهارم از مجموعه داستان عزاداران بَیَل نوشته روانپزشک، محقق، داستان سرا و نمایشنامه نویس فقید، غلامحسین ساعدی است....نویسنده ای بزرگ ولی قدر ناشناخته؛ که در کنار این اثر، دیگر آثارِ داستانی، از جمله واهمه های بی نام و نشان، گور و گهواره، ترس و لرز(...که این کتاب را به احمد شاملو تقدیم کرده و گوهری است مدفون در ادبیات معاصر!! )، را در کارنامه ادبی خود دارد...به غیر از ایلخچی، ساعدی دو کار تحقیقی درخشان دارد؛ خیاو یا مشکین شهر و اهل هوا که در کتابِ اخیر به رواندرمانیِ جزایر نشین های خلیج فارس پرداخته است و همچنین نمایشنامه های متعدد با درونمایه های تاریخی، اجتماعی، طنز و .... در بین کارهای مهرجویی کار متوسط و حتی ضعیف نیزکم نیست ولی بی شک فیلم گاو یکی از درخشانترین آثار در کارنامه سینمایی وی و بلکه در تاریخ سینمای این مرز و بوم بشمار می رود... بر خلاف کیمیایی که در اقتباس های ادبی خود هم در داش آکل (از صادق هدایت) که در آن، با تحمیل شخصیت اقدس، و آنهم احتمالا جهت رفع نگرانی گیشه، آسیبی جدی به کل کار وارد کرده و هم در خاک (از محمود دولت آبادی) کهبقول دولت آبادی داستانِ آوسنه بابا سبحان او را مثله! کرده و لطمات جبران ناپذیری به اصل اثر زده است؛ مهرجویی هم در فیلم گاو و هم در دایره مینا، خوش می درخشد. معتقدم در آسیب شناسی تاریخ سینمای ایران، ضعف فیلمنامه نقشی بسیار مهم دارد؛ چه قبل و چه بعد از انقلاب؛ و بی مهری به این موضوع موجبات گرفتاری سینمای ما به بیماری های اپیدمی و مزمنی چون جریانِ فیلمفارسی (...بقول هوشنگ کاووسی)، یا سینمای فردین و ... ، را در پی داشته است که در بعد از انقلاب نیز به نوعی دیگر تکرار شده و آنرا گرفتار ابتذال، شعارزدگی، سطحی انگاری کرده، که نمونه درخشان این موضوع را در کارهای ده نمکی می بینیم...و در این آسمان تیره، گه گاه ستاره هایی چون شهید ثالث یا کیارستمی و ...؛ و معدود فیلمهایی درخشیدند...لیکن تاریخی برای سینمای ما رقم خورده است که مثلا در مقابل سینمای ژاپن مقایسه ای مع الفارق را فراهم کرده است. یک فیلمِ خوب برای خوب بودن، نیازمند یک فیلم نامه خوب هست و داستانی که فیلم گاو بر اساس آن ساخته شده، بویژه از نظر مضمون،به نظرم از شاهکار های ادبی است. نکته بسیار جالب در مورد فیلم گاو اینکه این اثر مورد توجه و تحسین بسیاری از افراد مختلف در اردوگاه های فکری کاملا متفاوت بوده است؛ کم نیستند کسانی که فیلم را ستودند اما با کارگردان آن چندان میانه ای نداشته و بخصوص با نویسنده آن عناد ورزیدند...و اینهم باز از عجایب وضعیت هنر در این سرزمین پر از عجایب است!!!
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
ای کاش کندو و گوزنها و سوته دلان (با بهرین بازیهای بهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران) و ... با کی.فیت های خوب پیدا میشدن,شاهکارهایی که دیگه مثلشون ساخته نخواهد شد...
فبلم بسیار زیبایی مخصوصا فیلمنامش فوق العادست.این فیلم یه فیلم کاملا نمادینه و نباید با دید سطحی نگری بررسی شه و کاملا سیاسیه.
چند تا نکته در مورد شخصیت ها و پیام داستان هست که دونستنش خالی از لطف نیس:
اشخاص:
۱.مش حسن:نماد تمامی کسانی که به خاطر نیاز و دلبستگی یا وابستگی آن قدر در معشوقشان(در این جا ابزار کارشان) محو میشند که هویت خود را از دست می دهند(مسخ).
۲.مش طوبا: زنی وفادار و پاک,نگران و پریشان و آسیب پذیر در یک جامعه ی عقب مانده و مرد سالار.
۳.کدخدا:حاکم مرمی ولی بی اراده وابسته به مشاورش و در نهایت با استبداد تصمیم میگیرد.
۴.اصلان: نماد خرد,واقعی نگر و دارای قدرت تصمیم گیری
۵.بیلی ها: یک جامعه ی عقب افتاده,سست و غافل که منتظرند کسی به آن ها فرمان دهد.
۶.گاو: نماد تمام دارایی ها , اقتصاد یک جامعه ی تک قطبی که وقتی از بین می رود جامعه دچار بهران می شود(به نطر من ممکنه منظورش نفت باشه. واقعا که زیباست اون موقع اعتراض میکنه که جامعه فقط به نفت وابستس)
۷.آب:علت همه ی بدبختی ها و چون نیست(به مقدار کافی وجود ندارد) نیستی و فقر می آورد
۸.سرفه: جالبه همه ی مردم سرفه میکنن حتی اصلان(نماد خرد) پس میشه گفت تمامه جامعه بیماره بنابراین سرفه بیماری عمومی جامعس
پیام محوری داستان: اینکه نبابد به خاطر نیاز فراوان یا وابستگی شدید به چنان درجه ای برسیم که شخصیت و هویت خود را از دست بدهیم تا جایی که تشخیص خودمان از محبوب ما سخت باشد و از تقلبد کور کورانه پرهیز کنیم
در کل نکات بسیار فراوانی در مورد این اثر وجود داره که قسمت بسیار کوچکی از آن را بررسی کردیم
از توجهتان سپاسگزارم.پاینده باشید
جالب اینجاست که جناب محمود دولت آبادی هم در این شاهکار بازی کردند و سکانسی که ایشون بیشتر در چشم میومدند سکانسی بود که به مش حسن گفتند گاوش پیدا شده و مش حسن رو در اون حال دهشتناک دیدند.
۹.۵ از ۱۰
این فیلم برای اسکار فرستاده نشد؟...
عزت الله انتظامی ،عزت سینمای ایرانه بخدا ...
من مش حسن نیستم.
گاو مش حسنم.
پیشتر میدانستیم که داریوش مهرجویی(سازنده ی فیلمهای گاو ، آقای هالو و پستچی) بدون شک بهترین کاگردان ایرانی و ریشه دار ترین آنان است . با دیدن دایره مینا ، که تمثیلی است در قالب فیلم ، در این اعتقاد خود راسخ تر میشویم .
سینمای مهرجویی به بیان داستانهای ساده می پردازد ؛ با سادگی ولی بدون آنکه از کنار پیچیدگی درونی و جوهر اجتماعی آنها بگذرد. دایره مینا تنها به افشای رسوایی قاچاق خون در ایران نمی پردازد ، بلکه در واقع از سری فیلمهای خون آشام هاست ؛ آن هم از نوعی که نظیرش کمتر دیده شده است .
در دایره مینا ، با نوعی دقت بالینی و کلینیکی ، شیوه های مخوف بانک خون در خوراک دادن به بیمارستانها را میبینیم که برای اعصاب بینوای اروپایی ما به دشواری قابل تحمل است ؛ اعصابی که آنچنان حساس است و نسبت به مسائل جهان سوم آگاه!
ایده ی بی مانند مهرجویی در گزینش یک ضدّقهرمان است ؛ علی مرد جوان و پاک ِ هزار و یک شب است (هزار و یک شب وحشت) که در آغاز عاطفه و علاقه ی تماشاچی را به خود جلب میکند ، ولی در واقع از کارفرمای خود نیز هراس انگیز تر است .
فیلم هر چه جلوتر میرود ،نقش علی به عنوان یک اَبرخون آشام هویدا تر میشود . گویی نیروی خود را از آخرین قوای پدر مختصر ِ پیرش میگیرد ؛ همان نیرویی که چونان سکّویی ایده آل در تکمیل ِ یک نظم اخلاقی غیرقابل پذیرش مورد ِ استفاده قرار میگیرد .
این فیلم که به مکتب ِ اکسپرسیونیسم آلمان نزدیک است در کشوری ساخته شده که می دانیم در آن واژه ی آزادی کلمه ای است صادراتی . دایره مینا فیلمی است زیبا با کارگردانی طبیعی و بی ادعا و در عین حال مسلط بر تمام لحظه های کار .
سینما گرانی که در فرانسه خود را متعهد می دانند ،بهتر است پیش از چرخاندن ِ دسته ی دوربین خود برای تهیه ی یک اثر «سینما_حقیقت» ، به دیدن این فیلم بشتابند .
[ماکس تسیه،نشریه اکران ، فوریه ۱۹۷۹]
ترجمه از فرانسه : صفیه روحی
همانگونه که در توضیحات بسیار مفید دوستان، به ویژه alirezabayatiو mehrdad.kiashemshaki نیز قید شده است، این فیلم بر گرفته از قصه چهارم از مجموعه داستان عزاداران بَیَل نوشته روانپزشک، محقق، داستان سرا و نمایشنامه نویس فقید، غلامحسین ساعدی است....نویسنده ای بزرگ ولی قدر ناشناخته؛ که در کنار این اثر، دیگر آثارِ داستانی، از جمله واهمه های بی نام و نشان، گور و گهواره، ترس و لرز(...که این کتاب را به احمد شاملو تقدیم کرده و گوهری است مدفون در ادبیات معاصر!! )، را در کارنامه ادبی خود دارد...به غیر از ایلخچی، ساعدی دو کار تحقیقی درخشان دارد؛ خیاو یا مشکین شهر و اهل هوا که در کتابِ اخیر به رواندرمانیِ جزایر نشین های خلیج فارس پرداخته است و همچنین نمایشنامه های متعدد با درونمایه های تاریخی، اجتماعی، طنز و ....
در بین کارهای مهرجویی کار متوسط و حتی ضعیف نیزکم نیست ولی بی شک فیلم گاو یکی از درخشانترین آثار در کارنامه سینمایی وی و بلکه در تاریخ سینمای این مرز و بوم بشمار می رود... بر خلاف کیمیایی که در اقتباس های ادبی خود هم در داش آکل (از صادق هدایت) که در آن، با تحمیل شخصیت اقدس، و آنهم احتمالا جهت رفع نگرانی گیشه، آسیبی جدی به کل کار وارد کرده و هم در خاک (از محمود دولت آبادی) کهبقول دولت آبادی داستانِ آوسنه بابا سبحان او را مثله! کرده و لطمات جبران ناپذیری به اصل اثر زده است؛ مهرجویی هم در فیلم گاو و هم در دایره مینا، خوش می درخشد.
معتقدم در آسیب شناسی تاریخ سینمای ایران، ضعف فیلمنامه نقشی بسیار مهم دارد؛ چه قبل و چه بعد از انقلاب؛ و بی مهری به این موضوع موجبات گرفتاری سینمای ما به بیماری های اپیدمی و مزمنی چون جریانِ فیلمفارسی (...بقول هوشنگ کاووسی)، یا سینمای فردین و ... ، را در پی داشته است که در بعد از انقلاب نیز به نوعی دیگر تکرار شده و آنرا گرفتار ابتذال، شعارزدگی، سطحی انگاری کرده، که نمونه درخشان این موضوع را در کارهای ده نمکی می بینیم...و در این آسمان تیره، گه گاه ستاره هایی چون شهید ثالث یا کیارستمی و ...؛ و معدود فیلمهایی درخشیدند...لیکن تاریخی برای سینمای ما رقم خورده است که مثلا در مقابل سینمای ژاپن مقایسه ای مع الفارق را فراهم کرده است.
یک فیلمِ خوب برای خوب بودن، نیازمند یک فیلم نامه خوب هست و داستانی که فیلم گاو بر اساس آن ساخته شده، بویژه از نظر مضمون،به نظرم از شاهکار های ادبی است. نکته بسیار جالب در مورد فیلم گاو اینکه این اثر مورد توجه و تحسین بسیاری از افراد مختلف در اردوگاه های فکری کاملا متفاوت بوده است؛ کم نیستند کسانی که فیلم را ستودند اما با کارگردان آن چندان میانه ای نداشته و بخصوص با نویسنده آن عناد ورزیدند...و اینهم باز از عجایب وضعیت هنر در این سرزمین پر از عجایب است!!!