«ميشل پوآكار» ( بلموندو )، مردى جوان، بى قيد و بند و بیكار، روزى پليسى را مى كشد. سپس در پاريس با « پاتريشا فرانچينى » ( سيبرگ )، مهاجر آمريكايى آشنا مى شود. ميشل به پاتريشا پيشنهاد مى كند كه با هم به ايتاليا فرار كنند. اما...
«ميشل پوآكار» ( بلموندو )، مردى جوان، بى قيد و بند و بیكار، روزى پليسى را مى كشد. سپس در پاريس با « پاتريشا فرانچينى » ( سيبرگ )، مهاجر آمريكايى آشنا مى شود. ميشل به پاتريشا پيشنهاد مى كند كه با هم به ايتاليا فرار كنند. اما...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
«از نفس افتاده» ساخته به یاد ماندنی «ژان لوک گدار» یکی از سه موتور محرک موج نوی سینمای فرانسه بود، این فیلم به همراه «چهارصد ضربه» ساخته «فرانسوا تروفو» و «هیروشیما عشق من» اثر «آلن رنه» . این جریان، فرم و ساختار را از هالیوود وام گرفت و ایده‌های فرانسوی را که از نگاه نو و بی‌پرده هنرمندان سالهای بعد از جنگ برخاسته بود در خود تلفیق کرد. آنها فرم را گرفتند و تفکرات مدرنیته خود را با آن ادغام کردند، چنین بود که موج نو شکل گرفت و تا سالها به حرکت خود ادامه داد. استفاده از کلوزآپهای مناسب و به جا اما به وفور، نورهای غیر متمرکز و کنتراست متوسط که بیشتر در آثار سیاه‌ و سفید این دوره مشهود است و نمایش فراوان بافت شهری، اجتماعی و فرهنگی پاریس شاید عاملی بود که این حرکت را نوعی سبک بدانند.
کاراکترهای گدار در این فیلم از تراش شخصیتی بارزی برخودارند، آنها خصیصه‌هایی دارند که در یاد می‌ماند، برای مثال حرکت انگشت میشل (با بازی ژان پل بلموندو) روی لبهایش از خصیصه‌های اوست تا جایی که هر گاه ببینیم کسی این حرکت را انجام دهد اشاره می‌کنیم به میشل، از نفس افتاده و ژان لوک گدار. میمیک‌های پاتریشا نشان از دقت فیلمساز در پرداخت شخصیت او دارد و باعث می‌شود که همواره او را غیر قابل پیش‌بینی و شاید دور از دسترس ببینیم.
نگاه گدار به مقوله زن، در این فیلم تفکربرانگیز است. دید جامعه‌شناسانه او درباره زن و ماهیت او وابسته به فطرت زن است، زن می‌تواند یک قدیسه باشد و یا یک فاحشه، این به خودش بستگی دارد. رفتار عجیب زن و در این فیلم پاتریشیا (با بازی ژان سبرگ) نسبت به محیط یا اجتماع و نسبت به مردی که تلویحاً سرحد آمال اوست نوعی بصیرت روانشناسانه می‌طلبد. به زعم گدار، زن چه در اجتماع باشد و چه در انزوا زندگی کند باز هم یک زن است؛ می‌تواند پاک و یا ناپاک زندگی کند.
فیلم به طور کلی روایتی تند و شکاک از اوضاع اجتماعی و فرهنگی امروز است. دنیایی که گام به سوی تجدد گذاشته است و همه چیز را در این جریان سریع همچون سیل با خود می‌برد. دنیای «از نفس افتاده» دنیای سیاهی است اما صادقانه است. (برگــــــــــــــــــــــــــــــــرفته از چند سایت)
بهترین و مهم ترین فیلم گدار به اعتقاد بنده...
جناب مولوی نظرتون راجع به این فیلم چیه و چه نمره بهش میدید؟
کلمه ای برای وصف فیلم های گدارد پیدا نمیشه
باید توجه داشت این فیلم برای ۶۶ سال قبل هست و کارهایی در اون دوران و برای سینمای اون زمان انجام داده که بنده بی خبرم. فیلم جالبی اومد به نظرم که به یک بار دیدنش با توجه به نام بزرگ گدار و همچنین جین سیبرگ می ارزه. دوربین و موسیقی خیلی خوبی داره.من سینمای فرانسه را شدیدا دوست دارم و دنبال می کنم اما این فیلم برام فیلم خاصی نیست. داستان هم چیز خاصی نیست.
دیالوگی از پاتریشیا که میگه زوج ها با هم می خوابن(خود Sleep) اما وقتی می خوابن با وجود اینکه کنار هم ان از هم جدا می شن واقعا بی نظیر بود...حتی احساس می کنم ازون حرف هاست که بوی کلام رومن گاری(همسر جین سیبرگ) و نویسنده ی فرا تثور فرانسوی را میده...
-می گیم که کنار هم می خوابیم اما در واقع از هم جدا می شیم...
باز تاکید می کنم فیلم قابل احترامی هست .
۳ دسامبر ۱۹۳۰ روز با شکوهی برای هنر هفتم میباشد.
به مناسبت سالروز به دنیا آمدن اسطوره سینما بار دیگر به تماشای این شاهکار(شاهکاری که البته از آن تقلیدهای بسیاری دیده ایم هم در محتوا و هم در فرم) مینشینم.
تماشای مجدد آثار گدار برای هر سینمادوستی واجب است. بی شک به او و آثارش هر انسان منصفی احترام خواهد گذاشت .
فیلم بسیار بیخودیه مثل بقیه فیلم های گدار
نه جذابه نه حرف گنده ای داره
بردذاشت بازیگر زن فیلم از عشق ها که منو کشته !
میره میشینه پیش اون یارو ببینه عاشق کدومشونه!
یکی از معنی دار ترین ها
شاهکار.