کارگردانی به نام فردریش مونرو ، مشکلاتی را در به پایان رساندن فیلمی صامت و سیاه و سفید درباره لیسبون به مشکل برمیخورد . او با دوستش فیلیپ وینتر تماس گرفته و درخواست کمک می‌کند . بعد از یک هفته که وینتر به لیسبون میآید ، در مییابد مونرو ناپدید شده و فیلمش همچنان ناتمام مانده است . وینتر تصمیم میگیرد بماند و به مونرو در به پایان رساندن فیلم کمک کند ...
گروهی از فرشتگان در پایتخت آلمان با حسرت به زندگی انسان ها نگاه می کنند...
داستان فیلم در آستانه هزاره سوم و در زمان یک فاجعه جهانی دامن‌گیر است، که مرد و زنی، با بازی ویلیام هرت و سولویگ دامارتان، را دنبال می‌کند که در سراسر جهان به خاطر دستگاهی که می‌تواند تجربه‌های زیستی را ضبط کند و به رؤیاها و خواب‌ها نمود دیداری بدهد، تحت پیگرد هستند...
یک فرشته که از زیر نظر گرفتن فعالیت انسان ها خسته شده، آرزو دارد به انسان تبدیل شود تا بتواند لذت های روزمره زندگی انسان ها و همینطور طعم فانی بودن را بچشد...
«تراویس آندرسن» (استنتن) که چهار سال پیش گم شده، در یک شهر کوچک مرزی پیدا می شود. «والت» (استاکول)، برادر کوچک ترش که سرپرستی پسر هفت ساله ی «تراویس» – «هانتر» (کارسن) – را به عهده دارد او را نزد خود می آورد. «تراویس» می خواهد به دنبال همسرش، «جین» (کینسکی)، برود که او نیز چهار سال پیش ناپدید شده...
رمان نوشته شده توسط ''دشیل هامت'' درباره ی ناپدید شدن ناگهانی زن زیبای چینی کاباره ای در سان‌فرانسیسکو است.
"تام ریپلی" معامله ای خوب با یک جاعل اشیاء هنری کرده است. جاعل نقاشی می سازد و "تام" آنها را می فروشد. اما یک همکار تبهکار دیگر می خواهد "تام" پایش را از این فراتر بگذارد و وارد آدمکشی شود و...
یک مکانیکِ سیار که در آلمان غربی و نزدیکی مرز آلمان شرقی کار می کند، از یک سینما بازدید می کند.او با مردی افسرده و جوان آشنا می شود که زندگی مشترکش به پایان رسیده است.آن دو تصمیم می گیرند با هم سفر کنند و...
یک روزنامه نگار آلمانی با دختری نه ساله پس از برخورد با مادرش در فرودگاه نیویورک گیر می افتد و...