شوالیه گودفروی دو مونتمیریل و سرپرست ژاکوئیل در سال ۱۷۹۳ گیر افتاده اند. هر دو با استفاده از حیله و تزویر برای رهایی از قید و بند خود ، در تلاش برای تغییر زمان خروج شرکت می کنند.
وقتی همسر “سوزانه پویول” توسط کارمندانش به گروگان گرفته می شود، او کنترل تجارت خانوادگی را به عهده گرفته و ثابت می کند رهبری بی نظیر است. اما با از راه رسیدن معشوق سابقش، پیچیدگی وارد زندگی شخصی و حرفه ای او می شود...
: “پییر” رقصنده ای حرفه ای که از عارضه قلبی خطرناکی رنج می برد، در انتظار عمل تعویض قلب است که شاید زندگی دوباره به وی ببخشد، او کاری به جز نگاه کردن به مردم پیرامون خویش از بالکن آپارتمانش در شهر پاریس ندارد...